جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "الف"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط ! ~ ARYA TOSI ~ ! با نام مشاعره با حرف \"الف\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 25,280 بازدید, 885 پاسخ و 12 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"الف\"
نویسنده موضوع ! ~ ARYA TOSI ~ !
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
آنچه در غیبتت اِی دوست به من می‌گذرد
نتوانم که حکایت کنم، اِلّا به حضور
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
زیرا که نه رویی ست کز او صبر توان کرد
 

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
442
5,526
مدال‌ها
2
از جمادی در جهانِ جان رَوید
غُل غلِ اجزای عالم بشنوید
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
آن چه بر من می‌رود در بندت ای آرام جان
با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده‌ست
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,765
46,793
مدال‌ها
7
از چشم و دل مپرس که در اولین نگاه شد
چشم من، خراب دل و دل، خراب چشم
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
از دل تنـگ اسیـــران قفس یـــاد کنیـد
ای که دارید نشیمن به لب بامی چند
 

Serenya

سطح
0
 
منتقد ادبیات
منتقد ادبیات
مترجم انجمن
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
442
5,526
مدال‌ها
2
انگشت به دهان مانده‌ام از قاعده عشق
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم
 

پایان

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Sep
2,291
14,390
مدال‌ها
2
ای دوست شاد باش که شادی سزای توست
این گنج مزد طاقت رنج آزمای توست
صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که این همه اجر وفای توست
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
اجازه می‌دهی گاهی سرم بر شانه ات باشد
که بعد از این دلِ تنهایِ من دیوانه ات باشد

خجالت می‌کشم این را بگویم می‌شود‌ شیرین
همین فرهادِ دلداده یکی یکدانه ات باشد

نه از غم که غمی دیگر نخواهم داشت، از شوقت
اجازه می‌دهی اشکم چراغِ خانه ات باشد

پس از این می‌شود از آنِ من باشی چنانی که
به فرهنگِ لغت هر آشنا بیگانه ات باشد

اگر بدپیله ام شرمنده اما آرزو دارم
جهانم غرق در نقشِ پرِ پروانه ات باشد

فقط لب تر کنی در خود فرو می‌ریزم از عشقت
چه اشکالی مگر دارد دلی ویرانه ات باشد

چه زیبا می‌شود دنیا اگر باشی پذیرایم
که سهمم تا ابد لبخندِ معصومانه ات باشد

جهان را فتح خواهد کرد روزی شاعری چون من
اگر شعرش چنین افسونگرِ افسانه ات باشد
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
آمدی...پنجره اے رو به جهانم دادی
ماه را در شب این خانه نشانم دادی

چشم‌هایم را از پشت گرفتے ناگاه
نَفَسم را بند آوردے و جانم دادی

جان به لب آمد و اسم تو نیامد به زبان
تا به شیرینیِ یڪ بوسه دهانم دادی

از گُلِ پیرهنت،چوب لباسے گُل داد
در رگِ خانه دویدی...هیجانم دادی

در خودم ریخته بودم غمِ دریاها را
چشمه‌ام کردے و از خود جریانم دادی

سر به زانوے تو خالے شدم از آن همه بغض
مثل یڪ خوشه‌ے انگور،تکانم دادی

شوقِ این جانِ به تنگ آمده،آغوشِ تو بود
آن چه می‌خواستم از عشق،همانم دادی

تو در این خانه‌ے بے پنجره،"صبح" آوردی
روشنم کردے و از مرگ،امانم دادی...!
 
بالا پایین