مشاعره مشاعره با حرف "اول اسمتون"

[ریپِر]

سر می‌زنیم بر در سودای وصل و هیچ
از سر خیال وصل نخواهد شدن بدر...

 

[ریپِر]

سپید می‌نوشتم،
به خاک سیاهم نشاندی...

 

[ریپِر]

سر رشته‌یِ شادیست، خیالِ خوش تو...

 

[ریپِر]

سعدی چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو
ای بی‌بصر من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را...

 

[ریپِر]

سعادتی به جهان، مثل دوست داشتنت نیست

 

[ریپِر]

سمت او رفت نگاهت، دل من ریخت بِهم
فکرم از اینکه زنم، ریخت بهم

حلقه‌ی دست تو دور بدنش، خنده‌ی او...
حرف من نیست فقط، شهر تنم ریخت بهم!

بعد تو بنده‌ی چاییُ تبُ سیگار..؟ نه!
نازنینم همه‌ی زندگی‌ام ریخت بهم...

چشم‌هایم خبر از رنج درونم دارند؛
بعد تو حالت غمگین شدنم ریخت بهم...

 

[ریپِر]

سعی کن دوست‌دار غم‌هایت باشی
شاید بروند!
بسان تمام چیزهایی
که دوست ‌داریم و می‌روند..!

 

[ریپِر]

سیر نمیشوم ز تو
نیست جز این گناه من

 

[ریپِر]

سرشار توام، غیرِ تو در من اثری نیست...

 

[ریپِر]

سکوتم را به معنای فراموشی ندان ای یار
که در پشت سکوتم مثل قبلا عاشقم بسیار
اگر چیزی نگفتم، دور ماندم، مصلحت این بود
برای حال خوب تو کشیدم بینمان دیوار
کنار من تلاطم بود و غم بود و شکستن بود
تو اما مثل گلبرگ و به دور از طاقت آزار
میان بدتر و بد بوده تنها انتخاب من
کنار من تلاطم یا بدون من رهی هموار
گذشتم از تو تا سختی نبینی شادمان باشی
برای دیدن خوشبختی تو می‌کنم هر کار
تو خوشحالی و من از دیدن خوشحالی‌ات شادم
فدای تار موهایت اگر از حسرتم سرشار
صدایم کن که دنیا را به هم می‌ریزم از عشقت
نبودم را به پای بی‌خیالی از خودت نگذار
نماندن معنی اش در باور من بی‌وفایی نیست
نماندن از سر عشقت که باشد می شود ایثار
هنوزم قلب من در هر تپش درگیر یاد توست
تو باشی یا نباشی عاشقت هستم چه بی‌مقدار
نمی‌دانی که دوری از تو با قلبم چه ها کرده
شبیه آنچه کرده با بخارا حمله‌ی تاتار