مشاعره مشاعره با حرف "ب"

[آرامش ابدی]

با هرکه به غیر از غم تو فاصله دارم
با من بنشین با تو‌دلی یک دله دارم

سر می‌رود از دست همه‌ حوصله‌ي من
یعنی که برای تو فقط حوصله دارم

 

[آراد]

- به چه می‌اندیشی ؟!
به دو چشمی که تو را هیچ ندید ،
به دو دستی که تو را هیچ نخواست ،
یا به قلبی که برایت
سخن از عشق نگفت ؟!
به چه می اندیشی‌ ..

 

[آرامش ابدی]

- به چه می‌اندیشی ؟!
به دو چشمی که تو را هیچ ندید ،
به دو دستی که تو را هیچ نخواست ،
یا به قلبی که برایت
سخن از عشق نگفت ؟!
به چه می اندیشی‌ ..

بازی عشق مگر شاید و اما دارد…
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد…
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

 

[آراد]

بعداز این عشق ، به هر عشق جهان می خندم
هر که گوید سخن از عشق به آن می خندم
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
کارم از گریه گذشته به آن می خندم

 

[آرامش ابدی]

بر سی*ن*ه می فشارمت اما ندارمت
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت
در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت
می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت
می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت

 

[آراد]

بی هوا دل بسته بودم من آخر چه شد
آخرش دیدم که چشمم در غمش خیس و تر است

 

[آرامش ابدی]

به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو اینچنین به خواب می‌روم
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو
درنگ می کنم!

 

[آراد]

بی هوا عاشق شدم حتی دریغ از منطقی
حیف وقتی عاشقی گوش و دل ‌و جانت کر است

 

[آرامش ابدی]

بی هوا عاشق شدم، دلم بی‌تاب بود
خودم بی خبر از عشق، دلم شیدا بود
می‌تپید در سی*ن*ه‌ام، صدایی آشنا
به‌یاد لحظه‌هایی که بی تو، گریه بود...

 

[آراد]

بسيار در دل آمد از انديشه ها و رفت
نقشی که آن نمی رود از دل نشان توس