مشاعره مشاعره با حرف "ز"

[amir mohamad]

زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد

هر که ز ذوقش درون سی*ن*ه صفاییست
شمع دلش را ز شاهدی نگزیرد

 

[پایان]

ز بند خصم به تدبیر می‌توان جستن
مرا چه چاره که زنجیر پای خویشتنم

 

[Tara Motlagh]

ز باغ عشق تو هرگز گلی به کام نچیدم
به روز گلبن حسنت گلی به کام نچینی

 

[پایان]

زین اعتماد نوش کنند انبیا بلا

زیرا که هیچ وقت نترسد ز آتش آب

 

[Tara Motlagh]

زاهد ار راه به رندی نَبَرَد معذور است
عشق کاری‌ست که موقوفِ هدایت باشد

 

[پایان]

زنده کدام است بر هوشیار

آن که بمیرد به سر کوی یار

 

[amir mohamad]

زان چشم سیه گوشه‌ی چشمی دگرم کن
بیخودتر از اینم کن و از خود به درم کن

یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه‌ی دیگر بچشان، مسـ*ـت‌ترم کن

 

[پایان]

زهره مردان نداری چون زنان در خانه باش

ور به میدان می‌روی از تیرباران برمگرد

حمل رعنایی مکن بر گریه صاحب سماع

اهل دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد

 

[Tara Motlagh]

زندگی
همه‌اش بد نبود
روزهای خوبی هم داشت
که نیامدند

 

[amir mohamad]

زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
موج ها باری گران بر دوش دریا می کشند
قصه ی انگشتری بی مثلم اما بی نگین
دوستان از دست من شرمندگی ها می کشند