مشاعره مشاعره با حرف "س "

[-پریزاد-]

سر بسته ماند بغض گره خورده در دلم آن عقده هاي گره گشا در گلو شكست

قيصر امين پور

 

[-پریزاد-]

سرايي را كه صاحب نيست ويراني است معمارش

دل بي عشق مي گردد خراب آهسته آهسته

صائب

 

[پایان]

ساقیا هستند خلقان از می ما دور دور

زان جمال و زان کمال و فر و سیما دور دور

 

[-پریزاد-]

ساقی و مطرب و می‌ جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟

 

[-پریزاد-]

سایه قد تو بر قالبم این عیسی دم
عکس روحی است که بر عظم رمیم افتاده‌است

 

[-پریزاد-]

سپهر بر شده پرویزنی است خون افشان
که ریزه‌اش سر کسری و تاج پرویز است

 

[پایان]

سری برآر که تا ما رویم بر سر عیش

دمی چو جان مجرد رویم در بر عیش

 

[ill_mah]

سیاه چشم ِ شمالی ! دلم هوای تو دارد
چقدر خوش خط و خالی ! دلم هوای تو دارد

خزر خزر صدفی ! ساحلی ! تلألوء ِ نوری !
چقدر پاک و زلالی ! دلم هوای تو دارد

نه گندمی و نه سیبی رسیده از تو نصیبی
رسیده هستی و کالی ! دلم هوای تو دارد

درخت ِ تازه نهالی ! کمال ِ هرچه جمالی !
چرا به خویش نبالی ؟ دلم هوای تو دارد

« در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم »*
چه آرزوی محالی ! دلم هوای تو دارد

 

[پایان]

سر تا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان
پر می کنم برای تو دامان را
از لاله‌های وحشی کوهستان

 

[Tara Motlagh]

سوگندِ او که گفت پریشان و عاشق است
باورنکردنی‌ست! ولی ساده‌ایم ما