مشاعره مشاعره با حرف "س "

[کیـانـا.T]

سوز عشق از سرِ ما تا دم آخر نرود
استخوانی شده چون شمع ز داغت تبِ ما

 

[amir mohamad]

سوز عشق از سرِ ما تا دم آخر نرود
استخوانی شده چون شمع ز داغت تبِ ما

سر مغرور من با میل دل باید کنار امد
که عاقل ان کسی باشد که با دیوانه میسازد

مرنج از بیش و کم چشم از نوشیدنی این و ان بردار
که این سا قی به قدر تشنگی پیمانه میسازد
فاضل

 

[کیـانـا.T]

ساختم با آن‌ که عمری سوختم
سوختم یک عمر و صبر آموختم!

- پروین اعتصامی

 

[آنی خانوم]

سی*ن*ه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت

 

[کیـانـا.T]

سرِ زلفِ تو نباشد، سرِ زلفِ دگری...
از برایِ دلِ ما قحطِ پریشانی نیست!

#صائب_تبریزی

 

[آنی خانوم]

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد

 

[Lady Atrisa]

سرزده آمدم بدون درزدن آمدم بینم که درچه حالی
تونیز مثال من ناخوش ناسور عشق ودرمانده ای

 

[کیـانـا.T]

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دِگَری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی..!

#سعدی

 

[amir mohamad]

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دِگَری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی..!

#سعدی

سر عشقت مشکلی بس مشکل است
حیرت جان است و سودای دل است

عقل تا بوی می عشق تو یافت
دایما دیوانه‌ای لایعقل است

عطار

 

[ستایش شهریوری]

ساغر چشمی که ساقی باشد آنرا غمزهٔ
چون بگرداند خرد بر دور او گردان کنیم