جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره با حرف "س "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \"س \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,763 بازدید, 275 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \"س \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ستایش شهریوری

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
Jun
2,635
16,288
مدال‌ها
6
ساده بگم دهاتی‌ام، اهل همین نزدیکیا
همسایه روشنی و هم خونه تاریکیا
ساده بگم، ساده بگم، بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتیم با همه شهری شدنم
باغ غریب ده من گل‌های زینتی نداشت
اسب نجیب ده من نعلای قیمتی نداشت
اما همون چهار تا دیوار با بوی خوب کاگلش
اما همون چن تا خونه با مردم ساده دلش
برای من که عکسمو مدتیه تو آب چشمه ندیدم
برای من که شهریم از اون هوا دل بریدم
دنیاییه که دیدنش اگرچه مثل قدیما راه درازی نداره
اما می دونم که دیگه دنیای خوب سادگی به من نیازی نداره.
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,151
مدال‌ها
3
ساحل همان و موج همان موج سابق است
این دل هنوز هم که هنوز است عاشق است

لیلا دلی دوباره به دریای ما بزن
اینجا همان جزیره ی مجنون سابق است

داغ تو بر جبین غزل ها نشسته است
این هم گواه، قافیه ی من شقایق است

من عشق را برای تو تفسیر میکنم
اما به روی دار که جای حقایق است

پلکی نمیزنی و به من خیره مانده ای
انگار چشم های تو با من موافق است

تو عاشقی و بی سبب انکار می کنی
چون آیه آیه چشم تو تفسیر ناطق است

یک لحظه بود حادثه ی عشق و همچنان
این شعر هام، ترجمه ی آن دقایق است
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,151
مدال‌ها
3
سلام ای دخترِ خانی که می آیی به جنگِ من
نمی ترسی مگر از غرشِ تیرِ تفنگِ من؟

تنت ترمه، قدت بالا، لبت شعله، رخت محشر
مسلح کرده ای خود را گُلِ خوش آب و رنگِ من

به سر داری مرا غارت کنی با نازِ چشمانت
امان از خوش خیالی هایِ تو ماهِ قشنگِ من!

غزالِ خوش خرامانی ولی شاید نمی دانی
کمین کرده سرِ راهِ عبورِ تو پلنگِ من

همه با برنوِ قنداق نقره می شناسندم
هدر هرگز نخواهد رفت حتا یک فشنگِ من

برای عبرتِ تاریخ، خیلی حرفها دارد
دو شاخِ پازنی که مانده رویِ تخته سنگِ من

فرار از دستِ من؟ هرگز! خودت را خسته کمتر کن
شکاری چون تو را از دست دادن هست ننگِ من

ببین کی گفته ام تسلیم خواهی شد در آغوشم
تو که با لشکری از ناز می آیی به جنگِ من

بلایی بر سرت می آورم با بوسه هایم که...
خدا رحمت کند امشب که می افتی به چنگِ من
 
بالا پایین