مشاعره مشاعره با حرف "س "

[پایان]

ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبک‌ سری‌ست

 

[-پریزاد-]

سر برآرید حریفان که سبویی بزنیم

خواب را رخت بپیچیم و به سویی بزنیم

 

[-پریزاد-]

سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند

ز جوی آب بقا هم به چابکی بجهند

 

[-پریزاد-]

سری به سی*ن*ه خود تا صفا توانی یافت

خلاف خواهش خود تا خدا توانی یافت

 

[-پریزاد-]

سنین عمر به هفتاد می‌رسد ما را

خدای من که به فریاد می‌رسد ما را

 

[Tara Motlagh]

سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد
نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد

علت کورى یعقوب نبى معلوم است
شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد

 

[-پریزاد-]

سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد
به دستِ مرحمت یارم درِ امیدواران زد

 

[-پریزاد-]

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت

 

[پایان]

سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد

میان به شکر چو بستیم بند ما بگشاد

 

[-پریزاد-]

سرزنشم مكن اگر از همه پا كشيده ام طبع لطيف آدمي با همه سر نمي كند

مهدي سهيلي