مشاعره مشاعره با حرف " ط "

[بانوی شـــب]

طمعه عشق را چشیده ام
از من به تو تو ان

را مزه نکن
تلخ و درد اور است

 

[پایان]

طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید
همچنان در عملِ معدن و کان است که بود

 

[Tara Motlagh]

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
کاندرین دامگه حادثه چون افتادم

 

[پایان]

طبیبا مکن منعم از جام می که درد درون را دوا دیده ام
حریم خدا شد چه شبها دلم که خود را ز عالم جدا دیده ام

 

[Serenya]

طبایع جز کشش کاری ندانند

حکیمان این کشش را عشق خوانند

 

[پایان]

طـبيبان بر سر بالين مـن آهسته ميگفتند :
امـشب تا سحـر اين عـاشق دلـخستــه مـيمـيرد

 

[بانوی شـــب]

طاقت ز کفم رفت و ندانم چه کنم

یادش همه شب در دل غمگین دارم

 

[بانوی شـــب]

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

 

[بانوی شـــب]

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

کاندرین دامگه حادثه چون افتادم

 

[بانوی شـــب]

طبیب شعر که هر درد را دوایی گفت

به درد عشق نداند کسی چه درمان گفت