مشاعره مشاعره با حرف" ع"

[پایان]

عاشق که باشی،هر نگاهت درد دارد
حتی بهارت ،رنگ ورویی زرد دارد

 

[Tara Motlagh]

عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده
به جز از عشقِ تو باقی همه فانی دانست

 

[پایان]

عشق شبهای تردید
تمام ثانیه ها، را به نگاهم بدهکارم !
بیزارم از دستانی،
که جز خواستن
چیزی، از من نمی خواهد..

 

[Tara Motlagh]

عشق را گفتم چرا بر من نبستی راه؟ گفت:
«راه بر گمراه بستن، نیست در آیینِ ما

 

[ill_mah]

عاشقانه سر بنه به روی شانه‌ام
گوش کن به نغمه‌های عاشقانه‌ام

سوگوار و گریه‌ناک و بی‌ترانه بود
از تو پیش‌تر، فضای آشیانه‌ام

اینک این منم، در این فضای پر سرور
با طنین شادمانه‌ی ترانه‌ام

سبزم آن‌چنان که باورم نمی‌شود
من همان درخت خشکِ بی‌جوانه‌ام

سبزی من از تو، از تو جاودانه شد
ای بهارم! ای بهارِ جاودانه‌ام...!

پر ستاره‌ام چنان، که نیست باورم
من همان به بی‌ستاره گی نشانه‌ام

تو بهاری از ستارگان عاشقی ِ
که دمیده‌ای به ظلمت شبانهَ‌ام

من شکسته زورقی غریب و دربه در
مهربانی تو ساحلمَ، کرانه‌ام

بازگشته ز آستان شهر نیستی
با تو دیار جاودان، روانه‌ام...

 

[پایان]

عشق در دل دارم ویاری عزیز
این عزیزم می برم با نام دین

دین و دل را می دهم از بحرتو
تا بیابی جان و دل را در مبین

 

[Tara Motlagh]

علاج کودک بدخو ز دایه می‌آید
کجاست عشق که در مانده‌ام به چاره ی دل

 

[amir mohamad]

عشق را اي يار با معيار بي دردي مسنج
علت عاشق طبيب من ز علت‌ها جداست

با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پاي دوست در چشمان عاشق توتياست

 

[پایان]

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

 

[amir mohamad]

عشق معنایی ندارد اتفاقی ساده است
برق چشمی جا گرفتن در دلی جا ماده است

عشق اهی حسرتی یک عمر ماندن در ضمیر
صبح تا شب زل زدن تا انتهای جاده است