مشاعره مشاعره با حرف "ل"

[.F.atima]

لحظه ها را در یاب

پشت شیشه برف می بارد

پشت شیشه برف می بارد

در سکوت سی*ن*ه ام دستی

دانه‌ی أندوه می‌کارد

 

[.F.atima]

لاابالی چه کند دفتر دانایی را

طاقت وعظ نباشد سر سودایی را

 

[پایان]

لطف تو سابق می شود جذاب عاشق می شود

بر قهر سابق می شود چون روشنایی بر ظلم

 

[.F.atima]

لبریز یار گشتم و ترسم که مدعی

بر من کند نگاه و تماشای او کند

 

[.F.atima]

لب دریا برویم

تور در آب بیندازیم

و بگیریم طراوت را از آب

ریگی از روی زمین برداریم

وزنِ بودن را احساس کنیم

 

[پایان]

لبریز شراب ناب جامت

وز خون جگر دلم لبالب

بتوان دو سه گام رنجه کردن

بالین مریض خویش یکشب

 

[Tara Motlagh]

لاله دیدم، روی زیبای توام آمد بیاد
شعله دیدم، سرکشی های توام آمد بیاد

پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
های های گریه در پای توام آمد بیاد

 

[amir mohamad]

لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد

هر تنک حوصله را طاقت این توفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز

 

[پایان]

لب شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن

بر او شکرانه بودی گر بدادی ملک پرویزت

 

[amir mohamad]

لاله زاری می شود عالم، اگر بیرون دهیم
داغهایی کز تو پنهان در جگر داریم ما

می کند ما را ز روی تلخ دریا بی نیاز
قطره آبی که در دل چون گهر داریم ما