جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مشاعره مشاعره با حرف " م "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره با حرف \" م \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 13,290 بازدید, 705 پاسخ و 13 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره با حرف \" م \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط .AikA.

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,076
مدال‌ها
3
ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮﻡ ،
......... ﻣﺮﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ .
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﯽ " ﺗـﻮ " ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ،
.......... ﺗﺒﺴﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ .
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﯽ " ﺗـﻮ " ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ ،
........ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﯽ " ﺗـﻮ " ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ،
ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﻔﺖ ﻫﺎ ﻫﻢ ،
........ ﺗﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ .
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﻌﺪ " ﺗـﻮ " ﺷﺒﻬﺎ ،
ﺩﻝ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪِﻩ ﻭ ﻏﻤﻬﺎ ،
"ﺗـﻮ " ﺑﺎ ﻏﻤﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺒﻬﺎ ،
....... ﺗﻔﺎﻫﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ .
ﺷﻨﯿﺪﯼ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ،
ﻋﻤﯿﻖ ﻭ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻮﺩ ،
ﮔﻤﺎﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ﮐﻮﭼﮏ ،
....... ﺗﺮﺣﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ .
ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺑﯿﻦ ﺻﺪ ﻭﺍﮊﻩ ،
ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩ ...
ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺍﻣﺎ ،
.... ﻣﺮﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ ...
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
654
4,972
مدال‌ها
2
من پناهنده ام
به مرزهای تنت

و من همه جهان را
در پیراهن گرم تو
خلاصه می کنم

مثل درختی
که به سوی آفتاب قد می‌کشد
همه‌ وجودم دستی شده است
و همه‌ دستم خواهشی:
خواهش تو

چه بی تابانه میخواهمت!

تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,076
مدال‌ها
3
ماه خــم شد تـا بــبوسد روی تو
شاه بیـــتم شد؛ خــــــم ابروی تو

آسمان شد پر ستاره، کف زنــــان
تا کند تشویــــــق، مــــاهِ روی تو

شب فنا شد در سیاهـــی های آن
تارهای مشـــــکی گیســــــــوی تو

من ز خود بی خود شدم از مستی ِ
باده ی نوشــين و آن شبــبــوی تو

بوسه می زد شب به لب هایم غزل
تا ببـــوسم لعل خرمـالــــــــــوی تو

چرخ بالــــی شد، دلم در آســــــمان
پر کشـــیدم در هــوای کـــــــوی تو

ناگهـــانی زد به بـــــالم در هـــــــوا
تیر مژگانـــی که بود از ســـــوی تو
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,076
مدال‌ها
3
من خواستم که خواب و خیال خودم شوی
رؤیا شوی ، امید محال خودم شوی

در من دوید لرزه و سرگیجه ام گرفت
آوردمت دلیل زوال خودم شوی

یا در دلم شناور و یا بر تنم روان
ماهی و ماه حوض زلال خودم شوی

هر روز بیشتر به تو نزدیک میشوم
چیزی نمانده است که مال خودم شوی

حالا تو چشم های منی ابر شو ببار
تا قطره قطره گریه به حال خودم شوی

عاشق نمیشوی سر این شرط بسته ام
نه... حاضرم ببازم و مال خودم شوی
 

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
654
4,972
مدال‌ها
2
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار ــ
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می‌کنه
میونِ جنگلا تاقم می‌کنه.

تو بزرگی مثِ شب.
اگه مهتاب باشه یا نه
تو بزرگی
مثِ شب.

خودِ مهتابی تو اصلاً، خودِ مهتابی تو.
تازه، وقتی بره مهتاب و
هنوز
شبِ تنها
باید
راهِ دوری‌رو بره تا دَمِ دروازه‌ی روز ــ

مثِ شب گود و بزرگی
مثِ شب.
 

Tara Motlagh

سطح
6
 
مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
منتقد کتاب انجمن
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Dec
7,740
45,626
مدال‌ها
7
میان خواب‌ و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران نه در خوابم نه بیدارم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,076
مدال‌ها
3
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم

منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض
بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم

ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم
دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم

باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش
تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم

من دیوانه به امید تو عاشق شده ام
تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم

من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست!
کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم

عهد بستم که کنار تو به پایان برسم
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم
 

Pari

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
277
1,826
مدال‌ها
2

نیما نصر

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
654
4,972
مدال‌ها
2
من تفنگی شده‌ام رو به نبودن‌هایت
رو به یک پنجره در جمعیتِ تنهایت
فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم
بی‌هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم
خنده‌های تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه‌، دوری تو قلبِ مرا بی‌گله کشت
موجِ موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی‌خبری فرق نکرد
از دلم دور شدی فکرِ تو امد به سرم
خواب می‌بینمت از خواب نباید بپرم
خوابِ پروازِ تو با نامه‌ی خیسی در مشت
تو نباشی غمِ این عصر مرا خواهد کشت
عصر تلخی که به‌جز خاطره‌ای قرمز نیست
عصری تلخی که به‌جز ترسِ خداحافظ نیست
یک دو راهی‌ست که از گریه به دریا برسم
به تو تنها برسم یا به تو تنها برسم
خنده‌های تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه‌، دوری تو قلب مرا بی‌گله کشت
موجِ موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی‌خبری فرق نکرد
 
بالا پایین