جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره حرف "ش"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط Tara Motlagh با نام مشاعره حرف \"ش\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 11,300 بازدید, 446 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره حرف \"ش\"
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط amir mohamad

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود...؟
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
Jun
2,660
16,292
مدال‌ها
6
شب تاریک و سنگستان و مو مسـ*ـت
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده‌اش نیکو نگهداشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست.
بابا طاهر.
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
Jun
2,660
16,292
مدال‌ها
6
شیرمردی بدم دلم چه دونست
اجل قصدم کره و شیر ژیونست
ز موشیر ژیان پرهیز می‌کرد
تنم وا مرگ جنگیدن ندونست
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
شبیه مه شده بودی
نه می‌شد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید
تنها می‌شد در تو گم شد..
 

.Ana.

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
206
5,932
مدال‌ها
2
شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسي که به زندان عشق در بند است
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
Jun
2,660
16,292
مدال‌ها
6
شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور
وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
شهرها پرشده از عشق ولی مصنوعی
مثل دکان پراز جنس ولی مرجوعی

همه ی قول و قرار و غزلم اجباریست
عاشقی ها همگی در اثر بیکاریست

همه چون شال فقط دست به گردن دارند
مثل قحطی زده ها میل به خوردن دارند

معنی عشق شده رفتن جای خلوت
بوسه هاشان همگی بارقه ای از شهوت

هرکجا مینگری جای هوس مشهود است
توی این شهر فقط راه خدا مسدود است

بگریزم من ازاین شهرودگر رفتن را
بکنم پیشه نبینند دگر چون من را

بیدلی پیشه کنم خرقه زاهد تنگ است
دل من با همه ی خلق دگر در جنگ است
 

ill_mah

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Jul
1,014
8,152
مدال‌ها
3
شَوَد تا ظلمتَم از بازیِ چشمَت چراغانی
مرا دریاب، ای خورشید در چشمِ تو زندانی!

خوش آن روزی که بینَم باغِ خشکِ آرزویم را
به جادوی بهارِ خنده‌هایَت می‌شکوفانی

بهار از رشکِ گل‌های شکر خَندِ تو خواهد مُرد
که تنها بر لبِ نوشِ تو می‌زیبَد گُل‌افشانی

شرابِ چشم‌های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه‌ای از آن به چشمانَم بنوشانی

یقین دارم که در وصفِ شکر خَندَت فرو مانَد
سخن‌ها بر لبِ «سعدی»، قلم‌ها در کفِ «مانی»

نظر بازی نزیبَد از تو با هر ک.س که می‌بینی
امیدِ من! چرا قدرِ نگاهَت را نمی‌دانی؟!
 
بالا پایین