مشاعره مشاعره حرف "ش"

[.F.atima]

شرابِ تلخ می‌خواهم که مردافکن بُوَد زورش

که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

 

[.F.atima]

شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری

یاران صلای عشق است گر می‌کنید کاری

 

[.F.atima]

شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

 

[پایان]

شهر پر آشوب و غارت دل و دین است

باز مگر شاه ما بخانه زین است

 

[Tara Motlagh]

شانه خالی کرده‌ام از زیرِ بارِ زندگی
زنده بودن گرچه خود باری است روی شانه‌ها

 

[amir mohamad]

شقایق ها همه تصویر عشقند
گریزان از سیاست های عشقند

دل پر خونشان خالی ز نیرنگ
زمانه بد به این دلهایشان کرد

 

[ستایش شهریوری]

شوق دیدار تو را دارم، نمی آیی چرا ؟
مثل باران تند می بارم، نمی آیی چرا ؟

 

[پایان]

شام بودیم ، ز خورشید جهان صبح شدیم

گرگ بودیم ، کنون شهره شبانیم همه

شمس تبریز چو بنمود رخ جان آرای

سوی او با دل و جان همچو روانیم همه

 

[ستایش شهریوری]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

 

[Tara Motlagh]

شما جسورتر از من باشید!
ستاره‌های جهان را
میان زن‌ها قسمت کنید ،
که در زمانه‌ی من،
زن‌ها نصیب ساده‌ی سوسوی
ستاره نمی بردند .
کلید هستی خضری را
به دست بچه های جهان بسپارید!
قفس نسازید!
که مرغ عشق و قناری
به بال خویش
بیایند کنار پنجره‌تان!
در آن زمان که جهان گل شد ،
دگردیسی شیوع یافت
شما هم شبانه بال در آوردید ،
مرا به یاد بیاورید ...
مرا که عاشق
معراج‌های شرقِ کهن بودم ...!