جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

مشاعره مشاعره حرف " چ "

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته مشاعره توسط mobina01 با نام مشاعره حرف \" چ \" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 9,040 بازدید, 402 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته مشاعره
نام موضوع مشاعره حرف \" چ \"
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط SOLEMN

RPR"

سطح
4
 
مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر تالار ترجمه
ویراستار انجمن
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
3,825
26,424
مدال‌ها
6
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید
 

morghamin

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
2
1
مدال‌ها
2
در این تاپیک اشعاری که با حرف « چ » شروع می‌شوند قرار می‌گیرد

چهره و موی غبار آلودشان
مغز پر آتش، دل پردودشان
چونان در قید مهرت پای بندم که گویی آهوی سر کمندم گهی بر حال بی سامان بنالم گهی بر درد بی درمان بخندم
گر آوازم دهی من خفته گور برآساید روان درد مندم
سری دارم فدای خاک پاکت گر آسایش رسانی ور گزندم
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
چونان در قید مهرت پای بندم که گویی آهوی سر کمندم گهی بر حال بی سامان بنالم گهی بر درد بی درمان بخندم
گر آوازم دهی من خفته گور برآساید روان درد مندم
سری دارم فدای خاک پاکت گر آسایش رسانی ور گزندم
چه می‌شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم
که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذار!

جوانی ام غرورم آبرویم آرزوهایم…
تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
147
685
مدال‌ها
2
چه می‌شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم
که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذار!

جوانی ام غرورم آبرویم آرزوهایم…
تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدی
جفاهای چنین از خوی او هرگز نمی‌دیدی

سخن‌ هایی که در حق تو سر زد از رقیب من
گرت می‌بود دردی سوی او هرگز نمی‌دیدی

وحشی
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
147
685
مدال‌ها
2
چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌دیدی
جفاهای چنین از خوی او هرگز نمی‌دیدی

سخن‌ هایی که در حق تو سر زد از رقیب من
گرت می‌بود دردی سوی او هرگز نمی‌دیدی

وحشی
چه گویمت که به میخانه دوش مسـ*ـت و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
147
685
مدال‌ها
2
چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم
هر خون که ز من رويد با خاک تو میگويد

مولانا
چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دِماغ پُر ز هواست
 

amir mohamad

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Sep
1,442
4,062
مدال‌ها
2
چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دِماغ پُر ز هواست
چون نی نفس کشیدن ما ناله کردن است
در شور نیز ناله ی ما می رسد به گوش
آتش بزن به سی نه آتش گرفته ام
آتش گرفته را مگر آتش کند خموش

فاضل
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
147
685
مدال‌ها
2
چون نی نفس کشیدن ما ناله کردن است
در شور نیز ناله ی ما می رسد به گوش
آتش بزن به سی نه آتش گرفته ام
آتش گرفته را مگر آتش کند خموش

فاضل
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست

سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست
 
بالا پایین