مطالب طنز مطالب طنز دانشگاه

[FROSTBITE]

جزوه گرفتن از کسی که فقط با استاد چشم‌توچشم میشه، ولی چیزی نمی‌نویسه

یه‌سری دانشجوها هستن فقط برای دل استاد میان کلاس.
کل زمان کلاس، مستقیم به چشم استاد نگاه می‌کنن و هی سر تکون میدن: «بله استاد… درست می‌فرمایید…». اما وقتی جزوه‌شون رو می‌گیری، فقط تاریخ و اسم استاد نوشته! 😳 اون لحظه می‌فهمی گول قیافه‌ی جدی و سر تکون دادنشون رو خوردی.

 

[FROSTBITE]

امتحان باز بودن کتاب ولی باز هم نمی‌فهمی

وقتی می‌گن امتحان «کتاب باز»ه، اولش همه ذوق می‌کنن. روز امتحان میای کتاب رو باز می‌کنی، سوال اول می‌گه: «بر اساس نظریه‌ای که اصلاً تو کتاب نیست، توضیح بده!» 😐 بعد می‌فهمی این کتاب فقط برای دکور باز شده، چون جوابا توی هیچ صفحه‌ای نیست. آخرش به جای حل سوال، مشغول ورق زدن بی‌هدف می‌شی، مثل کسی که دنبال پایان خوش توی رمان غمگینه.

 

[FROSTBITE]

امتحان تستی که جوابا همه‌شون شبیه به همه

امتحان تستی دانشگاه یعنی بازی با اعصاب. سوال چهارگزینه‌ای میاد، جواب‌ها این‌طوریه:
الف) ۲۵
ب) ۲۵.۱
ج) ۲۵.۰۱
د) ۲۴.۹۹
تو با خودت می‌گی: خب هر کدومو بزنی ۵۰ درصد درسته، ۵۰ درصد غلط! آخرشم با دعا و نذر جواب می‌دی و وقتی کارنامه میاد، همونا غلط در میاد که بهشون مطمئن بودی.

 

[FROSTBITE]

استادهایی که سر جلسه می‌گن: «این سوال خیلی آسونه!»

وسط امتحان، استادی که سوالارو طرح کرده با نیش باز میاد سراغت می‌گه: «این سوال که خیلی آسونه!» 😐
تو با چشم‌های وحشت‌زده نگاه می‌کنی و می‌گی: استاد! اگه این آسونه، سختاش کجان؟! به جان خودم من سه بار کتابو خوندم، الان فقط حس می‌کنم سوال به زبون ژاپنی نوشته شده.

 

[FROSTBITE]

سوالایی که حتی گوگل هم بلد نیست

شب امتحان همه می‌گن: «نترس، اگه سوال سخت بود گوگل کن!» ولی روز امتحان یه سوال میاد که حتی گوگل هم هنگ می‌کنه. تو توی اینترنت سرچ می‌کنی، فقط می‌نویسه: «Did you mean: موفق باشی؟» 🤦‍♂️ اون لحظه می‌فهمی سوال از یه بُعد موازی اومده که هنوز وارد کره زمین نشده.

 

[FROSTBITE]

پایان‌نامه نوشتن با کپی‌پیست و دعا

پایان‌نامه نوشتن یعنی تبدیل شدن به کپی‌پیست‌کار حرفه‌ای. می‌شینی پشت لپ‌تاپ، یه پاراگراف از این سایت، یکی از اون مقاله، یکی هم از دایره‌المعارف… بعد با دل لرزون دعا می‌کنی که نرم‌افزار سرقت ادبی گیر نده. آخرش استاد می‌گه: «این بخش خیلی شبیه یه مقاله‌ست!» تو هم با اعتمادبه‌نفس می‌گی: «بله استاد، منبعشم همونه!» 😂

 

[FROSTBITE]

پروژه گروهی که همه کارا رو یه نفر می‌کنه

پروژه گروهی اسمش گروهیه، ولی در عمل یعنی یه نفر همه‌چی رو می‌کشه. یکی می‌گه: «من حوصله ندارم.» یکی می‌گه: «سیستمم خرابه.» یکی می‌گه: «من فقط طراحی‌ام خوبه» (ولی هیچ‌وقت طراحی نمی‌کنه). آخرش همون یه نفر تا صبح بیداره، پروژه رو می‌نویسه، چاپ می‌کنه، می‌بره تحویل می‌ده. بقیه هم سر کلاس با اعتمادبه‌نفس می‌گن: «بله استاد، تیم‌ورک خیلی خوبی داشتیم!» 😒

 

[FROSTBITE]

پروژه گروهی که هیچ‌ک.س کار نمی‌کنه

از اون بدتر پروژه گروهیه که هیچ‌ک.س کار نمی‌کنه. همه فقط توی گروه واتساپ پیام می‌دن: «بچه‌ها کی شروع می‌کنیم؟» … «پس کی شروع کنیم؟» … «امروز وقت ندارم، فردا؟» … تا اینکه شب تحویل پروژه می‌رسه و همون موقع تازه همه میان آنلاین: «بچه‌ها یکی سریع چیزی بفرسته تحویل بدیم!» 🤯

 

[FROSTBITE]

استادهایی که می‌گن «این سوال قبلاً حل کردیم» ولی یادمون نمیاد

استاد با اعتمادبه‌نفس می‌گه: «این سوال که خیلی ساده‌ست، جلسه پیش حل کردیم!» تو جزوه‌تو باز می‌کنی، ورق می‌زنی، چیزی پیدا نمی‌کنی. کل کلاس با نگاه خالی به استاد زل زدن. استاد می‌گه: «مگه نبودید؟» همه در دل می‌گن: استاد جان، شما توی عالم خیال حل کردی، ما که ندیدیم!

 

[FROSTBITE]

کلاسی که با "بچه‌ها این جلسه کوتاهه" شروع میشه و سه ساعت طول می‌کشه

استاد میاد می‌گه: «این جلسه کوتاهه، زیاد وقتتون رو نمی‌گیرم.» تو خوشحال می‌شی، برنامه می‌ریزی بعد کلاس بری ناهار یا بخوابی. بعد می‌بینی استاد با حوصله از سلول‌های بدن شروع می‌کنه، به کهکشان راه شیری می‌رسه، سه ساعت گذشته هنوز روی اسلاید سومه! 😑 آخرشم می‌گه: «دیدید چقدر کوتاه بود؟»