جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب معرفی کتاب نون نوشتن | نگاهی متمایز به مفهوم نوشتن

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم توسط شیر کاکائو با نام معرفی کتاب نون نوشتن | نگاهی متمایز به مفهوم نوشتن ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,179 بازدید, 65 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته قبل از تایپ کتاب بخوانیم
نام موضوع معرفی کتاب نون نوشتن | نگاهی متمایز به مفهوم نوشتن
نویسنده موضوع شیر کاکائو
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شیر کاکائو
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۵۵​

خستگی و فرسودگی روحی‌ام باز هم بیشتر شده بیش از همیشه دچار ترس از جهل نسبت به دنیا هستم بسیار آزرده و رنجورم. تمام آسیب‌هایی را که دیده‌ام از طرف هر ک.س به یاد می‌آورم، و دچار نفرت می‌شوم. از خود می‌پرسم چه کسی بود که گاز نگیرد انگشتان به عسل آلوده‌ی مراکه به دهانش داشت؟ آیا تمام نمونه‌هایی که من تجربه کرده‌ام، مجموعه عناصری نبوده‌اند که دنیای مرا ساخته‌اند؟ آیا تأثیرات منفی این روابط باعث تغییر نگاه من نشده است؟

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۵۶​

هنگامی بود که مسـ*ـت خلاقیت چنان بودم، که نخست نگران کارم بودم و سپس نگران زندگی‌ام! اما اکنون… اکنون مدتی می‌گذرد که فرونشسته‌ام؛ مستی در من فرونشسته است و به آسمان به درختان به آب رودخانه و خاک نگاه می‌کنم، اما لابد جور دیگری نگاه می‌کنم به خصوص به زمان می‌نگرم، و گذر زمان را نه فقط حس می‌کنم نه فقط می‌بینم، بلکه می‌توانم آن را بشناسم.

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۵۷​

من در ذهنم زندگی می‌کردم نه؛ پیش از این من بـا ذهـنـم زندگی می‌کردم. دقیق‌تر بگویم، پیش از آن که دچار حس روزگار سپری شده بشوم با اندیشه‌هایم با اندیشیدن زندگی می‌کردم؛ یعنی که چراغی در مغزم روشن بود. اما اکنون…. اکنون نخست باید برای خود روشن کنم که آن اندیشه‌ها و محمل اندیشیدن‌هایم چه بود؛ از آن پس چه رخ داد که سگان اندیشیدن از کفم به در رفت و چرایی آن؛ و سپس برای خود شرح بدهم چه بر من می‌گذرد در برزخی که بدان دچار آمده‌ام. برزخی که دوام و استمرارش دارد مرا می‌فرساید و __دریغا__ هیچ فریادرسی نه می‌بینم و نه می‌توانم انگاشت.

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۵۸​

زیستن به اعتبار کار و اندیشه‌ی آدمی ریخت و قواره‌ی متناسب به خود می‌گیرد، و من از این جهت برخوردار از تعادل و انسجام لازم بودم و در چنان ریخت و تناسبی بود که احساس زنده بودن همواره در من بود و دیرادیر اگر افسرده می‌شدم، آن افسردگی چندان دوام نمی‌آورد و خیلی زود بر آن غالب می‌آمدم به نیروی کار و آموختن و اندیشیدن.

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۵۹​

با وجودی که حالم بد و بدتر می‌شود از این که در این یادداشت‌ها نام کسانی را ببرم، و این همه مرا واداشته است تا از نوشتن درباره‌ی اجتماع اخیر نویسندگان دوری کنم، ناچار هستم تجربیات و مشاهدات خودم را اگر هوش و حواسم یاری کند با دقت و حوصله‌ی کافی جزء به جزء در این یادداشت بیاورم. چندی‌ست که می‌خواهم بنویسم اما در طول این مدت و همین حالا هم از خود می‌پرسم چه فایده؟ اما جواب روشن است؛ از چه فایده گفتن چه فایده؟ و اصلا مگر در هر کاری من پی فایده‌ای بوده‌ام؟ نه؛ و یقین دارم مخاطب این یادداشت‌ها هم منظور مرا از «فایده» درک خواهد کرد و در خواهد یافت که آیا آگاهی نسبی به آن‌چه در روزگار ما جریان دارد، فایده برای تشخیص روش بهتر او «مخاطب» خواهد داشت یا نه؟ باری چه می‌توان کرد جز نوشتن؟

 
موضوع نویسنده

شیر کاکائو

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
2,617
5,019
مدال‌ها
2

۶۰​

ریخت ذهنی سنتی را به هیچ وجه نباید ساده انگاشت و از کنار آن گذشت چون ریخت ذهنی موجود در جامعه‌ی ما بار هزاران ساله‌ی تاریخ هرمی خود را پشتوانه دارد و این ریخت ذهنی در اجزای سلول‌های یکایک ما مردم حک شده است.
 
بالا پایین