جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار ممد صنوبر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام ممد صنوبر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 732 بازدید, 34 پاسخ و 5 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع ممد صنوبر
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ممد صنوبر
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
مژده
مژده به دلدار یار، وقت صفا هست و جار
بود به نامش قدیر، کاش به دیدار یار
گفت تو را ای نعیم، بر گنه چشم دین
باز نکن ای شریف، تا بکنی دل به بار
من که گنه کرده ام، پس چه به دیدار او
عشق نکردم به تو، پس به در چاه و نار
شاد عجب آمدی، دل به صفا آمدی
گفت خبر ناز کن، باز مرا باز کن
سوی تو یار آتش است، چون که دگر راز کن
من که حبیب آمدم، سوی نگار آمدم
صاحب و سرور منم، پس به مرا ناز کن
من به تو دل بسته ام، چون که تویی یار تو
بلکه گنه دشمن است، توبه‌ی دل تاز کن
باز نگار آمدی دل به وفا آمدی

(در قالب مسمط تضمینی)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
یار مرا
یار مرا وا نهید، آتش دل در کجاست
عشق به دامان دهید، باز رفاقت وفاست
عمر به بازی جهید، چون که ندا آمده
دل به نگاری وزید، چون که خدا با صفاست
کار به آخر کشید، دوست به یاری رسید
بوی خوشی چون دوا، چون که خبر آن نداست
صاحب خوش صدا را، دیر نکرد جای من
باز حبیب امده، خوش به سعادت تو
نور و یقین آمده، خوش به سخاوت تو
دل به صدا آمده، خواب و چو رویای من
دیر نکردم به باز، خوش به عنایت تو
راز نگویم به هیچ، چون که تویی راز دار
آمده ام دل به شور، خوش به شرارت تو
بلبل نور و جان را، شور نکرد روی تن

(در قالب مسمط تضمینی)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
مرد کور چشم
در این شب‌های بی‌عبور
در این روزهای بی‌نسیم
منتظر کسی هستم
تا او را ببینم و صدای دلنشین‌اش را بشنوم
آن مرد کور چشم با عصای سفید رنگی
مشغول آواز دادن است
انگار آن مرد نورانی با خدای خود خلوتی دارد
شایدم دنبال لقمه‌ی نانی است که به دستش آورد
چقدر دیدن آن مرد برایم صاف و دل‌رباست
بی‌شک با دیدنش بهتر می‌توانم خدا را بشناسم
او کور است اما زندگی می‌کند
او نمی‌بیند اما درک می‌کند
صدای آن مرد کور چشم را می‌شنوم که از پس کوچه‌ها می‌آید
انگار گدایی است که آواز لقمه نان را می‌دهد
اما شعر او صدای خداست
که بی‌دلیل خاموش است
در انتظار تو می‌مانم
تا باز تو را ببینم و بوسه بر دستانت بفشارم و بگویم
ای مردی که چشمانت را بسته ای
چشمانت را باز کن که خدا با تو است

(در قالب سپید)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
غوغا بشد
غوغا بشد این دل، یا رب نظری کردی
عیدی ز جان برخاست، یا رب عجبی کردی
شورا ز من مستی ناز است بهار نو
سویی که صحبت شد، یا رب نفسی کردی
شادم همان عمری کوته نشد ای جان
خواب است نگاری کن، یا رب سببی کردی
بویی خوش است ای یار نامم عجبی بردی
بی‌دل نکو آید، یا رب نگری کردی
شب را چو آن گویم، غسلی به جای آید
پاک است چنان روزی، یا رب بدری کردی
بازم مرا مستی چون دل صفا آید
آن است بهار نو یا رب خبری کردی
فکری بکن امروز خوش را ضیافت کن
دل گرم شود چشمم یا رب مددی کردی
صبحی گذر آید نوری بروید طین
صاحب بگیرد باز یا رب به سری کردی
در دل بگویم من آن صلح و سپاسی را
دائم نماز باشم یا رب شکری کردی
ای عشق صفا را باز شوقی دگر جوید
غم را نگو بازم یا رب ضرری کردی

( در قالب قصیده )
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
شب
شب که برآمد دل شد دل اندر چنان
باز بیامد دل آتش این یار چنان
گفت مرا چو نقیب علم ربا را بخوان
من که بگفتم نقیب حجت دل را بدان
گفت بگو از منی وصف مرا بر دلان
بر چو تو من یک دلی عارضه را گر بمان
درد دلم یار کرد دست به بوستان من
شد به نگاه تو من درد به درمان من
دل به همیشه ماند درد کجا نشیند
همدم دل شوم من یار کجا ببیند
چو نفسی رانده ای ابلیس را به گیتی
خون جهان خرده ای شمشاد را که گیتی
ای سبدا شور تو گیج صفا بر نکرد
عمر و وفا ساختی شاد جهان یار نکرد
رقص تو رعنا بهار نیست جهان به خاموش
نام خدا بر فلک خنده‌ی جان نحل نوش
نوبت دل بر رسید کوی جهان دل نشست
سبزه چمن باز کرد گل به تو رعنا نیست
شب نفسا کرده ای نور وفا چون خدا
نیست که عالم بزد تیر چون خون خدا
عشق شبی برده ام ناز و نفس کرده ام
سوی خدا رفته ام دل به صفا بسته ام
حال بگو بر نماز آتش دل در کجاست
سجده کنم یا رکوع صاحب حق با وفاست

( در قالب مثنوی )
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
ای مهدی
در جان جانان خوش دلدار عاشقم من
در روز غایبی تو دیوار محکمم من
در شوق تو نگاری ای مهدی مددکار
سیمای خوش نگاهی زیبای مطلقم من
در صورت جدایی مهلت دهد به چندی
غرقی شود به ایزد مشتاق مرهمم من
ای خالقا نورم تویی مهدی بده سویم تویی
بازم شود رغبت به آن گیسوی دل نامم به آن
خوابم شده آشفته باز خوش سیرت جانم به آن
یا مهدی نصرت دهی شوری بکن بر بنده ای
دارد به تو چون بهتری پس بوی ماتم به آن
تا این شود حاجت به رو غوغا شود گیتی به نو
پای عجب شمشیر به تیر بازم که خونم به آن
ای ساقیا مستم تویی جامی بده شورم تویی

( در قالب مسمط تضمینی )
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
ابر باری
ابر باری بر فلک افتاده است
عشق سوری بر جهان نقطه فکند
شعر تو گیسو چو مهتر بر یقین
بر ندا ای الهی نیاز
چشم من خورشید رنگ خداست
پس چه شد عالم خدا
باز بخند فرخندگان
ناز آتش مشعل ایمان بساز
باز بگو مهتر خدا
داد بر من عشق و کلام

( در قالب سپید )
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
سوز
سوز جانم مهتری دامی نهاد
کنگر عرشی لبالب می‌ساخت
رفته ام دیده جهانی بر نهان
شاکرم شکر خدایم می خواند
بر کرم لطف رب را بشنوم
ساز چنگی بر خدا عمری شفاء
بگذر چشم سپید آدمی
گور حرفی در لبالب زمزمه
دل بگفت معشوق تو آن خداست
گر خدایی نقص تو در بی‌جواب

(در قالب سپید)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,784
15,370
مدال‌ها
6
عید و عید
امشب عید و عید شادم عید و عید
گویم دل بهاری بازم عید و عید
جانم چون نگاری آمد آن می گیج
مستی کن ز عالم گویم عید و عید
هر باری بخواهی نامی کن ز قرآن
آیاتی بخوانی جانم عید و عید
دیگر من ندانم رقصی را ز هر بار
شادم من که امروز حالم عید و عید
عاشق می‌شود در نوروزی به پایی
شوری کردم اینک یارم عید و عید
بازم تو دعایی کردی ساز و ایمان
آمد آن سپیدی ماه‌ام عید و عید
ای جانم بهاران بوسی زد ز عالم
گفتش آن که مستم وایم عید و عید
قامی زن در این عید اعمالی چو نیکو
پیدا کن ز جانان کارم عید و عید
چنگی زن ریاحی ساقی شد که می را
جامی را به رقصی سازم عید و عید
آن حور جمال و دستی ده به آن یار
لمسی کن که عاشق شورم عید و عید

( در قالب قصیده )
 
بالا پایین