فایل شده میراث نوازش اثر ترنج

[ترنج]

من رستم بودم و تو‌ سهراب.
سهرابم،
قول می‌دهم اگر بیایی، رستم خوبی باشم!
اصلا اول از همه نگاه به بازوبندت می‌کنم و موهایت را به مثال همیشه می‌بوسم!​

 

[ترنج]

چشمان کم سویم دیگر سوی کتاب خواندن ندارد فرزندم.
دنیای کلمات را تار می‌بینم و یاد روزهایی می‌افتم که شب‌ها برایش قصه می‌خواندم و
او با لبخند شیرینی می‌خوابید.
ای‌کاش او دوباره او می‌شد ای‌کاش.
نوشته‌هایم به سر آمد و دیگر تاب نوشتن ندارم
نمی‌دانم روزی انتظارم هم به سر می‌آید یا نه؟
بلاخره عمرم به سر می‌آید
یا
انتظارم؟



*تقدیم به تمام کهنه‌سالانِ منتظر*
​

 

[fatemeh bano]