جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مهم نمونه متن ادبی

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزشات و تمرین گویندگی توسط HAN با نام نمونه متن ادبی ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 6,723 بازدید, 305 پاسخ و 16 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزشات و تمرین گویندگی
نام موضوع نمونه متن ادبی
نویسنده موضوع HAN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
- حق با تو بود !
همونطور که همیشه میگفتی زندگی هیچوقت‌ ؛
اونجور که تصور میکنیم پیش نمیره . . ‌.
مثلا من هیچوقت تصور نمیکردم که یه روزی ؛
تو یکی هم تصوراتمو در مورد خودت به هم بریزی . . ‌.
ولی اینکارو کردی !
به بدترین شکل ممکن هم انجامش دادی . . .
الان من موندم و یه مغزی که ؛
چیزی تا نابودیش نمونده . . .
قلبم ؟! قلبم خیلی قبل تر از این نابود شده بود ؛
تو خودت نابودش کرده بودی . . .
همین روزا مغزمم با فکرِ تو نابود میشه . . .
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
مدیر ارشد
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,841
39,208
مدال‌ها
25
یه حقیقتی وجود داره اونم اینکه ؛
تو رفتی و دیگه توی زندگی من نیستی . . .
دکترم گفت دیگه بهت فکر نکنم ؛
دیگه به ویسات گوش ندم ؛
دیگه قفل نکنم روی‌ عکسات ؛
زوم نکنم روی خنده‌هات . . .
بهم گفت که دیگه سیگار نکشم ؛
چون ریه‌هام بد جور داغون شدن . . .
دلتنگیت که چنگ میزنه به قلبم ؛
زورم فقط به گریه کردن میاد . . .
یهو صدات توی معزم اکو میشه همیشه می‌گفتی :
مرد که گریه نمی‌کنه ولی حالا انقد گریه‌ میکنم ؛
که نمی‌فهمم کی و چطور خوابم برد . . .
دکتر گفت بهت فکر نکنم تا زودتر خوب بشم ؛
ولی نمیشه ؛ نمی‌تونم . . .
راستشو بخوای فکر کردن بهت درد داره !
مثل این می‌مونه که بخیه‌ی زخماتو باز کنی ؛
و روی زخمت نمک بپاشی . . .
و من هر روز و هر ساعت بخیه‌ی زخمامو ؛
باز می‌کنم و روش نمک می‌پاشم . . .:)))
 

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
در این تاپیک جملاتِ دکلمه‌مانند برای گویندگی قرار می‌گیرد!
 

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
حس میکنم آخرین سکانس در انتهای شب رو از روی این شعر نزاز قبانی ساختن:
'اگر سخن میانِ من و تو پایان یافت
و راه های وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم؛
از نو با من آشنا شو.'
 

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
عاشقی جرم قشنگی ست مرا دار نزن :)
شده ام عاشق تو، عشق مرا جار نزن

ای که از راز دل عاشق من با خبری
عشق پنهان مرا تهمت انکار نزن

شده ام بسته به عشقت ،به یقین میدانی
پس تو هم قلب مرا زخمه بسیار نزن

خواستم تا که شوم عاشق شیرین صفتت
عشق شیرین مرا ، مهر خریدار نزن

عاشقم باش عزیزم تو نگو عشق خطاست
به خطا زخم براین عاشق تبدار نزن

من که دیگر شده ام عاشق و دلبسته تو
تو بیا سنگ به این خسته بیمار نزن
 

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6

تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
فقط شعر گفتم، هیاهو نکردم
ضمیر مخاطب برایم تو بودی
به غیر از تو، من، قصدی از او نکردم
سرم با تو چرخید هر سو که رفتی
دلم را به غیر تو هم سو نکردم
خودت را، خودت را تو را دوست دارم
تو را دوست دارم، ولی رو نکردم
- قیصر امین پور
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Sheyda.

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
زلیخا کور شد و یوسف نرفت از چشمش
یوسفِ گم گشته باز آمد ولی با عشقش
منم منهای تو دگر با کسی جم نشد
جانشین تو در سی*ن*ه‌ام خداوند نشد
بعد تو هرجا روم پیر خرابات منم
آنکه بعد رفتنت رفته سَرِ دار منم
گر قیامت قصه باشد من کجا بینم تورا؟!
میبازم ب روزگار اما نمیبازم تورا....
از خود،از آدم ها، از همه مردم خسته‌ام
من چرا دل به جِگر گوشه‌یِ مردم بسته‌ام..؟!
 
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Sheyda.

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
بعد مرگم هر کہ‌ شیون کند دور کنید،
همہ‌ را مسـ*ـت‌و‌خراب از مِۍ و انگور کنید!
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید . .
مسـ*ـت مسـ*ـت از همہ‌‌جا حال خرابش بدهید!
سر قبرم مگذارید بیاید واعظ ؛
پیر میخانہ‌ بخاند غزلۍ از حافظ،
جای تلقین بہ‌ بالاۍِ سرم دف بزنید،
شاهدۍ رقص کند جملہ‌ شما کف بزنید!
روز مرگم وسط سینہ‌ من چاک زنید،
اندرون دل من یک قلم تاک زنید،
روۍ قبرم بنویسید وفادار برفت . .
آن جگر سوخته‌ خستہ‌ از این دار برفت!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Sheyda.

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6


مثل یک بغض که هنگام سفر می شکند
دیدن دشمنی از دوست کمر می شکند

چون اجل حکم به کشتار درختان بدهد
هرچه را 'اَرِّه' نیانداخت، 'تبر' می شکند

اوجِ شق القمر این ست که هنگام وداع
ماه در مردمکِ دیده ی تر می شکند

از 'قضا' قول مراعات گرفتیم ولی
آنچه را دست قضا نیست 'قَدَر' می شکند

'ای که از کوچه ی معشوقه ما می گذری'
عاقبت پای تو هنگام گذر می شکند...!
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Sheyda.

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار رمان
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,772
15,103
مدال‌ها
6
ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟
گیج از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه

شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای
قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه...

حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه
 
بالا پایین