جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

فایل نشده { وُدّ } اثر •Narges.s کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Serenya با نام { وُدّ } اثر •Narges.s کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,007 بازدید, 32 پاسخ و 18 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع { وُدّ } اثر •Narges.s کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع Serenya
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Serenya
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
1000035894.jpg

عنوان: وُدّ
نویسنده: نرگس.س
ژانر: مذهبی
ویراستار: @سپید
عضو تیم نظارت ادبی دوم
دیباچه:
نامش حسین است...
اما در دل‌ها، تنها یک نام نیست.
نَفَسی‌ست آرام، پناهی‌ست همیشگی و محبتی‌ست که خالق، خودش در دل عاشقان نهاده.
از آن جنس مهرهایی‌ست که دلیل نمی‌خواهد؛
دل را می‌رباید، بی‌اذن، بی‌صدا، بی‌واهمه.
«وُد»، روایت همین عشق آرام و بی‌انتهاست.
نه سخن از جنگ است و نه خون،
بلکه سخن از آغوشی‌ست که زخمی‌ترین دل را بلد است…
از نگاهی که راه می‌نماید
و نوری که حتی بیابان دل را به بهار بدل می‌کند.


وُدّ: محبت خالص
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

STARLET

سطح
4
 
⁦⁦୧⁠(⁠ارشد بخش ادبیات)⁠୨⁩
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
طراح آزمایشی
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,717
16,860
مدال‌ها
10
1000009583 (1).png
بسمه تعالی

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
دل اگر بیابان باشد، با باران وجودی حسین آباد خواهد شد‌.
بارانی بی‌هشدار را می‌ماند.
حتی صدایش، آرام و بی‌واهمه، بر روح می‌نشیند.
می‌آید و با گام‌هایی محکم و نرم کویر جان را بیدار می‌کند.
دگر تشنه نمی‌مانی،
تنها نمی‌مانی،
زلال وجودش، دل‌های زخمی را زمزمه می‌کند
و دل سوخته را گلستان ‌می کند.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
هر کجا نام پسر فاطمه بر زبان آید،
همان‌جا می‌درخشد نور محبت.
معدنی است بی‌کران از عشق و عطوفت،
حب و دلدادگی، تولی و دوستی را در پیش چشم می‌نشاند.
او سرچشمه‌ی بی‌پایان احسان است
و شرم و آزرم خوبی‌ها را با خود به همراه دارد.
اکسیر محبت در گوهر وجودش جاری است،
و دل‌ها را به آرامشی وصف‌ناپذیر می‌رساند.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
دستان ما، تهی‌تر از لحظه‌های بی‌پایان است.
وجودمان زِ همان ذره‌ی کوچکِ دریای عشقِ او جان تازه گرفته‌است.
دارا باشیم یا ندار، می‌دانم که برایت مهم نیست؛
اما هر آنچه داریم و نداریم، فدایت ای حسینِ مهربان... .
همین‌که در وجودم تو را دارم، محبتت را دارم،
شیفتگی‌ات را دارم، لبخندت را دارم...
برایم کافی‌ست، ای تمام آرامشِ بی‌قراران.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
پس زخم‌هایمان چه؟
آغوشِ او، درمانی‌ست برای هر دردِ بی‌درمان.
طبیبی‌ست از جنسِ معجزه که نسخه‌اش را از خالق آورده‌است… .
دل را می‌پذیرد، پناه می‌دهد.
و با نورِ وجودش آرامش را به جان بازمی‌گرداند.
دستانش، تسکین را بلدند؛
لمسِ او، طعمِ شفا را زیر زبانِ روح ماندگار می‌کند... .
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
بعضی از مرگ‌ها، زندگی‌اند‌.
بعضی، از مرگ‌ها، رسیدن‌اند
و من مدت‌هاست دلم سفر را می‌طلبد.

عزیزتر از جان!
چه زمانی بمیرم،
با چه ذکری بمیرم،
در کجا بمیرم،
پاسخ فقط سه کلمه‌ست:
یا محرم،
یا حسین،
یا کربلا... .
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
ماندنی‌ترین رفیق من،
از همان روزهای کودکی تا هرجا که حافظه‌ی دلم قد می‌دهد،
هربار که نامت از لب کسی می‌لغزید،
نه فقط سرم که تمام وجودم،
نه فقط سوی آن صدا
که به سوی تو می‌چرخید.
و حالا...
خود، نام تو را در دل فریاد می‌زنم
و با لبخندی آرام، به سویت قدم برمی‌دارم... .
***
 
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
تک و تنها بودن در این دنیا
سنگینی‌ای‌ست که دل را از پا می‌اندازد؛
اما می‌دانی؟
امامِ ما همان کسی‌ست که خوب می‌داند تنهایی چه معنایی دارد.
او فقط نفهمیده؛
بلکه با تمام وجود، آن را زیسته‌است.
پس...
با خیال راحت صدایش بزن.
کسی صدای دلِ تنها را از او بهتر نمی‌شنود.
***
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

Serenya

سطح
1
 
سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
کاربر ویژه انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Sep
609
6,163
مدال‌ها
3
هیچ‌ک.س هیچ غمی را دوست ندارد.
غم، تلخ می‌کند…
خسته می‌کند…
دل را می‌گیرد و روز را تار می‌کند،
اما تو،
تنها غمی هستی که آدمی
برای به دوش کشیدنش، مشتاق است.
غمِ تو عجیب شیرین است… .
آرام می‌کند، سبک می‌کند
و بعد از اشک‌هایش،
سروری‌ای پنهان دارد که هیچ شادیِ دیگری ندارد... .
***
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین