- Jun
- 1,742
- 2,544
- مدالها
- 2
نام رمان: پسر مغرور دختر مغرور تر
نام نویسنده: حدیث قدرشناس
ژانر: عاشقانه،طنز
عضو گپ نظارت: (S.O.W (8
خلاصه ای از رمان:
بسم رب العشق
مدت زیادی گذشته بود که خبری ازش نبود. کلافه رو به همه گفتم
باید دنبالش بگردیم.
دیگه وقت تلف کردن جایز نبود!
هر کدوم طرفی رفتیم.
قدم هام رو نامطمئن بر میداشتم و به اطراف نگاه میکردم.
تا چشم کار میکرد سر سبزی بود.
به دنبال اثری برای امیدواری یا شاید ناامیدی اطراف رو زیر نظر گرفته بودم!
از گوشه چشمم بین چمن ها نوری نظرم رو جلب کردم.
ناباور سمت نور قدم برداشتم.
لحظه به لحظه اون جسم برام واضح تر میشد.
چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم.
دیگه توانی برام نمونده بود با زانو روی زمین فرود اومدم. قرار نبود قصه عشق اینجوری باشه!

نام نویسنده: حدیث قدرشناس
ژانر: عاشقانه،طنز
عضو گپ نظارت: (S.O.W (8
خلاصه ای از رمان:
بسم رب العشق
مدت زیادی گذشته بود که خبری ازش نبود. کلافه رو به همه گفتم
باید دنبالش بگردیم.
دیگه وقت تلف کردن جایز نبود!
هر کدوم طرفی رفتیم.
قدم هام رو نامطمئن بر میداشتم و به اطراف نگاه میکردم.
تا چشم کار میکرد سر سبزی بود.
به دنبال اثری برای امیدواری یا شاید ناامیدی اطراف رو زیر نظر گرفته بودم!
از گوشه چشمم بین چمن ها نوری نظرم رو جلب کردم.
ناباور سمت نور قدم برداشتم.
لحظه به لحظه اون جسم برام واضح تر میشد.
چیزی که میدیدم رو باور نمیکردم.
دیگه توانی برام نمونده بود با زانو روی زمین فرود اومدم. قرار نبود قصه عشق اینجوری باشه!

آخرین ویرایش توسط مدیر: