جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چرا ژانر جنایی اینقدر محبوب و پرمخاطب است ؟

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط Kosarvalipour با نام چرا ژانر جنایی اینقدر محبوب و پرمخاطب است ؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 620 بازدید, 32 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع چرا ژانر جنایی اینقدر محبوب و پرمخاطب است ؟
نویسنده موضوع Kosarvalipour
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Kosarvalipour
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
ما تلاش می کنیم که علت هایی را به هر آنچه که تجربه می کنیم، نسبت دهیم، اما بخش عمده ی این کار را با حدس و گمان به انجام می رسانیم. به عبارت دیگر، ما به دنبال «عامل» می گردیم؛ شخص یا چیزی که مسئول اتفاق افتادن یک رویداد است.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
در زندگی واقعی، قضاوت های ما اغلب نادرست از آب در می آید و عناصری را علت در نظر می گیریم که در واقعیت، نقش چندانی در بروز یک اتفاق نداشته اند. دلیل این کار، یک ساز و کار دفاعیِ ساده است.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
تصور این که یک تهدید مشخص وجود دارد، برای ما ایمن تر و راحت تر از پذیرش این نکته است که عامل یک پدیده می تواند آنقدر کلی و چندوجهی باشد که برایمان بی معنی به نظر برسد. داستان ها به ما می آموزند که به دنبال «عامل» و «علت» بروز یک رویداد باشیم.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
بنابراین اگر داستان ها وجود دارند تا درس هایی را به ما بیاموزند که به حفظ بقای ما کمک می کنند، داستان های جنایی این کار را با قدرت و تأثیرگذاریِ به مراتب بیشتری از سایر داستان ها انجام می دهند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
ما با نسبت دادن یک «عامل» به یک پدیده، فقط به دنبال یافتن معنی اتفاقات مختلف نیستیم بلکه می خواهیم معنای کارهای افراد دیگر را متوجه شویم. ما اینگونه فکر می کنیم که انگیزه ای پشت کارهای افراد وجود دارد: علت ها و احتمالا اهدافی که شاید در نگاه اول آشکار نباشند.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
در واقع ما معمولا تصور می کنیم که دیگران، انگیزه هایی مشابه با ما دارند. درک انگیزه های افراد پیرامون، یکی از نیازهای انسانی ما به شمار می آید و ما این کار را انجام می دهیم تا درک بهتری از محیط اجتماعی اطراف خود داشته باشیم.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
داستان های جنایی، مثل یک زمین بازی هستند که می توانیم در آن ها به تمرین این مهارت بپردازیم، چرا که نکته ی جالب و هیجان انگیز در داستان های جنایی، فقط این نیست که چه کسی جرم را مرتکب شده بلکه چراییِ آن نیز مورد نظر است. در انتهای یک داستان جنایی، انگیزه ی مجرم تقریبا همیشه باید برای همه مشخص شود.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
داستان های جنایی از ساختار، شکل و الگویی شناخته شده پیروی می کنند. در داستان های جنایی کلاسیک، شیوه ی رواییِ مشخصی به چشم می خورد. مشکل بیرونی که نیروی محرکه ی داستان به حساب می آید، کاملا واضح است:
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
خود جنایت. جنایتی که در داستان اتفاق افتاده، عاملی بیرونی برای شخصیت «جستجوگر»—افسر پلیس، کارآگاه خصوصی، یکی از نزدیکان قربانی و غیره—است. پس از به وقوع پیوستن جنایت، شخصیت «جستجوگر» مأموریتی پیدا می کند و داستان مستقیما به چیزی می پردازد که این شخصیت می خواهد: حل کردن معمای جنایت.
 
موضوع نویسنده

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,147
9,104
مدال‌ها
4
با سردی پرسیدم: «تشخیص تو چیست؟ لابد رابطه ی عشقی نافرجام؟» خواهرم با شور و شوق گفت: «پشیمانی.» «پشیمانی؟» «بله، وقتی به تو گفتم که شوهرش را مسموم کرده اصلاً حرف من را باور نکردی. حالا دیگر بیش از هر وقت دیگری به این مسئله ایمان دارم.» به اعتراض گفتم: «گمان نکنم حرفت منطقی باشد. اگر زنی مرتکب جرمی مثل قتل بشود، آن قدر خونسرد هست که از ثمرات آن قتل بهره مند شود بدون آن که احساساتی و پشیمان شود.» «بعضی از زن ها شاید بتوانند، اما خانم فرارز نه. او عصبی بود. نوعی برانگیختگی بی دلیل باعث شد تا خود را از شر شوهرش خلاص کند چون دیگر تحمل ناراحتی را نداشت... حتما بودن با مردی مثل اَشلی فرارز نمی تواند بدون ناراحتی باشد.» از کتاب «قتل راجر آکروید»
 
بالا پایین