جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه یک رمان بنویسیم؟

  • نویسنده موضوع ELNA
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط ELNA با نام چگونه یک رمان بنویسیم؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,274 بازدید, 218 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه یک رمان بنویسیم؟
نویسنده موضوع ELNA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
ساختار رمان
ساده‌ترین و البته کاربردی‌ترین ساختاری که می‌توانیم برای نوشتن انواع داستان‌ها استفاده کنیم، ساختار سه مرحله‌ای ارسطویی است. ساختار سه‌پرده‌ای ارسطویی عبارت است از:

البته که خود این سه قسمت مجدد تجزیه می‌شوند و گاهی آن را ساختار پنج‌قسمتی هم می‌دانند چون بخش میانه را مجدداً به شروع، میانه و پایان تقسیم‌بندی می‌کنند.

اصلاً این ساختار را دست‌کم نگیرید. تفاوت بین یک رمان آبکی و یک رمان درجه‌یک را می‌شود به‌سادگی از روی همین ساختار تشخیص داد. حالا ببینیم این قسمت‌ها چطور عمل می‌کنند:
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
شروع:

در قسمت مقدمه یا افتتاحیه، معرفی آدم‌ها، ارتباط بین آن‌ها؛ زمان و مکان و فضا و حال و هوای متن شکل می‌گیرد.

میانه:

در بدنۀ رمان، رویارویی‌ها، درگیری‌ها، اوج‌گیری داستان، گره خوردن‌ها، طرح سؤالات یا تعلیق، تغییرات اساسی در شخصیت‌ها یا متحول ‌شدن حوادث رخ می‌دهد.

پایان:

در قسمت پایانی اوج‌گیری بخشی از داستان و گره‌گشایی، حل شدن مسائل داستان و پاسخ دادن به سؤالات کلی و به سرانجام رساندن داستان شکل می‌گیرد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
قالب‌های رمان‌نویسی
اگر داستانی را که می‌خواهید بنویسید مایعی در نظر بگیرید که در ظرفی ریخته می‌شود و شکل ظرف را به خودش می‌گیرد، می‌شود گفت این ظرف قالب رمان است.

تعداد قالب‌های رمان زیاد نیستند به همین دلیل خیلی ساده می‌توانید این قالب‌ها را بشناسید تا داستان خود را در آن بریزید و با توجه به اصول هر قالب داستانتان را طراحی کنید.

قالب‌ها را می‌شود بر اساس ویژگی‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد مانند:

قالب داستانی با توجه به ویژگی‌های بیرونی آن: مثل رمان‌های علمی
قالب داستانی با توجه به مخاطبان آن: مثل رمان‌های زنان و نوجوانان
قالب داستانی با توجه به نوع داستان: مثل رمان عاشقانه یا پلیسی
فراموش نکنید که آشنایی با قالب‌های مختلف داستان‌نویسی دست و پای شما را نمی‌بندد. شما به‌راحتی می‌توانید قالب‌های مختلف را باهم ترکیب کنید و از روش‌های متفاوتی داستان خود را تعریف کنید.

مثلاً می‌توانید داستانی عاشقانه-پلیسی بنویسید. به‌این‌ترتیب از هر دو قالب استفاده می‌کنید و اتفاقاً داستان جذاب‌تری برای گفتن طراحی می‌کنید.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
در حالت کلی می‌شود رمان را در سه قالب کلی دید:

در حالت کلی داستان با دو بال منطق و احساس پرواز می‌کند. ازیک‌طرف داستان باید سرگرم‌کننده باشد از طرفی باید از منطقی پیروی کند. اگر تعادل خوبی بین این دو برقرار نشود ممکن است داستان با شکست مواجه شود.

در رمان‌های عمومی به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده از زاویه دید جسورانه استفاده کند. ضمناً به‌جای تأکید بر مضمون داستان بر نحوۀ تعریف کردن داستان متمرکز است. هدف در این نوع داستان‌ها، بازگویی خوب داستان است به‌طوری‌که درگیر قواعد خشک ادبی نماند.

اما رمان‌های ادبی دقیقاً برعکس رمان عمومی هستند. در این رمان‌ها ضمن استفاده از تجربیات نو از زاویه دیدی متفاوت استفاده می‌شود تا درونیات شخصیت‌ها و افکارشان به‌خوبی نمایان شود. در این داستان‌ها نوآوری تا سرحد ممکن می‌رسد. هم نوآوری در نثر و هم نوآوری در مضمون داستان.

رمان‌های قالبی می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند که نمونه‌ای از آن‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید:

رمان پلیسی
معمایی
تحقیقی
ترسناک
طنز
عاشقانه
علمی
جنگی
تاریخی
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
صحنه‌های رمان
یکی از راه‌های ساده برای شناختن هر چیز این است که آن را به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید. این کار را با رمان هم می‌توانید انجام دهید. هر رمان را می‌شود به اجزای سازندۀ آن تقسیم کرد.

به هرکدام از این اجزا، بخش یا فصل‌های رمان گفته می‌شود. اگر بخواهید هر فصل را بازهم به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید، به صحنه، توصیف و روایت می‌رسید.

در واقع هر فصل رمان از چند فصل تشکیل شده است. اجزای هر فصل را می‌شود به این سه قسمت تقسیم کرد:

صحنه
روایت
توصیف
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
شخصیت در رمان‌ نویسی
بسیاری از رمان نویسان معتقدند که مهم‌ترین بخش رمان، شخصیت‌پردازی است.

هنری جیمز می‌گوید: «شخصیت یعنی طرح. طرح شخصیت را می‌سازد و شخصیت طرح را. اگر نویسنده بتواند رمانی بنویسد که دائم حوادثش بر شخصیت‌ها تأثیر می‌گذارند و شخصیت‌هایش نیز حوادث تازه‌ای به وجود می‌آورند و این روال دائم تکرار می‌شود، رمان بسیار جذاب خواهد شد.»

در حالت کلی می‌شود گفت شخصیت‌های داستان به سه دسته تقسیم می‌شوند:

شخصیت اصلی داستان
شخصیت‌های فرعی داستان
سیاهی‌لشکرها
مسلم است که رمان حول شخصیت اصلی و اهداف و خواسته‌های او می‌چرخد. هراندازه این شخصیت جذاب‌تر، پیش‌بینی‌ناپذیرتر و خاص‌تر باشد داستان مهیج‌تر و جذاب‌تر خواهد شد.

در کنار شخصیت اصلی رمان، شخصیت‌های فرعی شکل می‌گیرند. به این دلیل که شخصیت اصلی نمی‌تواند همه‌جا حضور داشته باشد و همۀ اتفاقات داستان را ببیند. نویسنده از شخصیت‌های فرعی استفاده می‌کند تا توصیف‌های مختلف داستان را ارائه دهد و روح داستان را با آن‌ها تکمیل کند.

برای اینکه شخصیت‌های رمان هر چه بهتر شکل بگیرند لازم است به جزئیات آن‌ها توجه شود. باید به‌عنوان یک رمان‌نویس، به شخصیت‌های مختلفی که هرروز در زندگی‌تان می‌بینید بیشتر توجه کنید. باید ببینید هرکدام از این شخصیت‌ها چه‌کارهایی انجام می‌دهند و آن‌ها را در داستان وارد کنید.

بهتر است دفترچه‌ای همراه داشته باشید و تکیه‌کلام‌ها، عادات خاص شخصیت‌ها، نحوۀ حرف زدنشان، جهان‌بینی آن‌ها، دغدغه‌هایی که دارند، همه و همه را یادداشت کنید. هراندازه شخصیت را با جزئیات بیشتری وارد داستان کنید رمان باورپذیرتر و دل‌نشین‌تر خواهد شد.
 

Puyannnn

سطح
4
 
مهمان
Sep
13,512
21,981
مدال‌ها
3
زاویه دید در رمان ‌نویسی
داستان را چه کسی تعریف می‌کند؟ این ساده‌ترین تعریف از زاویه دید است. صدای گویندۀ داستان یعنی زاویه دید. زاویه دید به خواننده نشان می‌دهد که چه کسی و از چه زاویه‌ای داستان را برای او تعریف می‌کند.

با عوض شدن راوی خیلی از اتفاقات داستان تغییر خواهد کرد پس انتخاب زاویه دید بسیار مهم است.

در کل سه راوی داریم:

من یا راوی اول‌شخص
تو راوی دوم‌شخص
او راوی سوم شخص
همین‌جا لازم است بگوییم که شما می‌توانید در داستان از چند زاویه دید استفاده کنید؛ مثلاً می‌توانید چند «من» یا اول‌شخص داشته باشید و به همین ترتیب می‌توانید چند «او» یا سوم شخص در داستان بگنجانید.

دانای کل، زاویه دید است که در داستان‌های قدیمی‌تر بسیار رواج داشت.
دانای کل در حکم یک نقال است که به‌جای همه حرف می‌زند و هر شخصیت را عمیقاً می‌کاود.
این راوی با دستی کاملاً باز به همه جای داستان و به همۀ احساسات شخصیت‌ها دسترسی دارد و می‌تواند به‌جای همۀ آن‌ها حرف بزند و بیندیشد. امروز هم راوی دانای کل داریم اما نه به‌اندازۀ قبل.

زاویه دید دانای کل را می‌شود به‌صورت تلفیقی با دیگر زاویه دیدها استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال در زاویه دید «او» ممکن است نشود در همۀ صحنه‌ها وارد شد یا همۀ احساسات دور و نزدیک را تشریح کرد. اینجا دانای کل به کمک می‌آید و تصویری کلی از داستان را ارائه می‌دهد.

زاویه دید «او» راحت‌ترین شیوۀ تعریف کردن داستان است. وقتی محور اصلی رمان یک نفر باشد معمولاً از این زاویه دید استفاده می‌شود. خصوصاً برای نویسنده‌های نوپا توصیه می‌شود که از این زاویه دید استفاده کنند.

همان‌طور که گفتیم می‌توانید از چند «او» یا سوم شخص چندگانه استفاده کنید. اگر تعریف داستان را به کسی از خودِ داستان بسپاریم از زاویه دید «من» استفاده کرده‌ایم.

البته این زاویه دید محدودیت‌هایی دارد؛ مثلاً برای بیان احساساتش نمی‌تواند با صداقت تمام به ذهن خوانده نفوذ کند. چون شخصیت خودش دارد همه‌چیز را تعریف می‌کند، ممکن است خواننده به او اعتماد نکند.

بازهم اینجاست که چندگانگی در زاویه دید به کمک نویسنده می‌آید. نویسنده می‌تواند از طریق زاویه دیدی متفاوت، از احساسات شخصیت موردنظر حرف بزند.

مثلاً شما می‌توانید در هر فصل از رمان از یک «من» جدید استفاده کنید؛ یعنی هر فصل را با یکی از شخصیت‌های رمان آغاز کنید و بلندگو را به دست شخصیت‌های مختلف رمان بدهید.

این اتفاقی است که در رمان ملت عشق نوشتۀ الیف شافاک افتاده است. نویسنده در بسیاری از فصل‌ها، زاویه دید را تغییر می‌دهد و بلندگوی داستان‌گویی را به دست یکی از شخصیت‌ها می‌دهد تا او توصیف کند و احساسات رمان را شرح دهد.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
گزارش وضعیت
🛑وضعیت یعنی حالت و چگونگی یکی از عناصر جمله
۱- وضعیت کاراکتر
۲- وضعیت زمان(هنگامه)
۳- وضعیت فعل(شبه جمله ی حالت)
۴- وضعیت راوی( روایت بیرونی یا اظهار نظر راوی)

🔸برای اینکه داستان را از حالت گزارش دهی خارج کنیم، می توانیم از خاص کردن وضعیت عناصر جمله یاری بگیریم.

خاص کردن وضعیت یعنی از حالت گزارش معمول خارج شود و با جزئیات بیشتری ارائه گردد.
🔹برای توضیح بیشتر می توان گفت:
با اضافه کردن جزئیات خاص به زمان، کاراکتر، فعل می توانیم داستان را از کسالت خارج کنیم.
🟢برای هر کدام از عناصر با مثال توضیحات لازم داده می شود:
۱- وضعیت کاراکتر:
نشان بدهیم کاراکتر در هنگام انجام آن عمل در چه حالی بوده؟
مثال:
صبح مهدی آمد.
خاص کردن وضعیت کاراکتر:
صبح مهدی با موهای ژولیده و لباس نامرتب در حالیکه دور دهانش مهر قهوه دهن کجی می کرد، آمد.

۲- وضعیت زمان:
که به هنگامه معروف است.
یعنی وابسته سازی زمان به یک اتفاق یا مسئله که در ذهن ماندگار شود.
ظهر خواهرم خانه را ترک کرد.

خاص کردن وضعیت زمان:
عقربه های ساعت که روی ۱۲دراز کشیدند و خورشید در بالاترین نقطه ی ممکن بالای سرمان نشست، خواهرم خانه را ترک کرد.

۳- وضعیت فعل:
به شبه جمله حالت معروف است.
شب بابا مُرد.

خاص کردن وضعیت فعل:
شب بابا همانطور که دوست داشت در خواب ساکت و آرام مرد.
۴- اظهارنظر راوی:
راوی داستان درمورد وضعیت یکی از کاراکترها یا فعل یا زمان اظهارنظر می کند.
مثال:
مامان کنترل تلویزیون را برداشت و پشت به بابا روی مبل نشست، در این جور مواقع هم بابا هم من می دانیم باید لال بمانیم چون کوچکترین صحبت باعث انفجار کوه آتشفشان می‌شود و من و بابا در مواد مذاب جزغاله می‌شویم.

🔴نکته ی مهم اینکه فقط وضعیت یکی از عناصر را خاص کنیم، اگر وضعیت دو‌ یا چند عنصر را خاص کنیم، جمله کلاف می شود.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🟢گزارش وضعیت:

بصورت عمومی وقتی داستانی را می نویسیم جملات زمان دارند که اگر زمان خاص شود از حالت گزارشی در می آید و خاص می شود.
مثلا بجای اینکه بگوییم شنبه
🔴در مورد زمان
می گوییم: شنبه ی قبل از روز خاصی...
شنبه ی قبل از روز پانزده خرداد
صبح برفی یک روز اول هفته

🟣در مورد مکان هم همینطور
خاص کردن یعنی مخاطب را با مکان آشنا کنیم:
او در خانه ش نشسته بود.
مخاطب با خانه ی او آشنایی ندارد
پس می نویسیم:
او در اتاق تاریک کوچک که پرده های ضخیمی داشت و در آن فیلم های عکاسی را ظاهر می کرد منتظر ظاهر شدن عکس هایش بود

خاص کردن عنصر کاراکتر:
حسین در را باز کرد.

مخاطب با حسین آشنایی ندارد.

در اینجا با کسره کاراکتر می سازیم:
پیرمرد صاحبخانه که یک افسر بازنشسته ی نیروی هوایی بود در را باز کرد.


❇️خاص کردن عنصر وضعیت:

وضعیت چهار نوع است:

1⃣وقتی که معطوف به کاراکتر باشد یعنی نشان بدهد کاراکتر در چه حالی بوده می شود وضعیت:
پیرمرد صاحبخانه که یک افسر بازنشسته ی نیروی هوایی بود در را باز کرد.
چگونه در را باز کرده؟ جواب می شود وضعیت کاراکتر:

✅پیرمرد صاحبخانه که یک افسر بازنشسته ی نیروی هوایی بود 🔺در حالی که دستش را روی قلبش گرفته بود و می فشرد🔺 در را باز کرد.

2⃣اگر در مورد حالت زمان باشد می شود هنگامه:
وابسته سازی زمان به مسئله ای که در ذهن بماند:
نیم ساعت قبل از اینکه آن زن زیبا وارد قصر شود.
یا
یکساعت بعد از آن که آن مرد رویایی با رفقایش آن کافه را ترک کنند.

3⃣اگر در مورد فعل باشد ، می توان گفت جمله ی حالت یا شبه جمله ی حالت:
چگونگی انجام فعل:

🔹مرد از پشت بام پرواز کرد!

❓چطور پرواز کرد؟ وقتی در مورد فعل سوال می کنیم جواب وضعیت فعل است.

مرد از پشت بام 🔺در حالیکه احساس یک پرنده ی آزاد را داشت🔺 پرواز کرد.


4⃣روایت بیرونی راوی یا اظهار نظر راوی

راوی خودش اظهار نظر می کند. در داستان های فلسفی( داستان های نویسندگان روس یا نویسندگان قرن بیستم) و داستان کودک اظهار نظر راوی کاربرد دارد.

❇️به چهره ی مرد نگاه کردم. بنظرم می رسید او از یک بدبختی طولانی مدت تازه رها شده است و قصد دارد به جای تمام مدتی که احساس بدبختی کرده در شادی اغراق کند.
در اینجا راوی در حال اظهار نظر است.


مثال در داستان کودکان، مثل داستان تام گیتس:
خواهرم از مدرسه آمد( معمولا در این مواقع نمی شود با او صحبت کرد چون ذهنش دارد با صفر گنده ای که از ریاضی گرفته کلنجار می رود.)
راوی سعی می کند این دیکته را به ذهن خواننده کند که در مورد افراد نگاه طنزی دارد که شامل حال هر چیزی می شود.
اگر کسی مدادش را زیر میز جستجو می کند، فورا این رویداد ساده را عجیب می کند:
ادوارد زیر میز رفته بود و مثل یک گورکن زمبن را می کند. معلم از او چه می کنی. گفت: مدادمان آقا.
به دست هایش نگاه کردم مدادی در کار نبود او داشت یک تونل می کند.

🛑 در نوشتن وضعیت ها اغراق نکنیم. یکی را خاص کنیم: حالت زمان، وضعیت کاراکتر، چگونگی فعل ، اظهار نظر راوی
فقط یکی از این چهار مورد را خاص کنیم.
اغراق در وضعیت باعث خستگی ذهن خواننده می شود و متن دچار کلاف می شود.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
1. بیش از حد نگران دستور زبان نباشید!

به گفته ی آقای کینگ :"یک نوشته همیشه نباید اتو کشیده و کروات زده باشد." اگر در حال نقل داستانی هستید، مهمترین موضوع نحوه ی بیان آن داستان است؛ نیازی نیست بیش از حد به گرامر تمرکز کنید. زمانی که یک خواننده داستان خوبی را می خواند، گاهی فراموش می کند که در حال خواندن است.

2. از قدرت توصیف بهره ببرید

وی به این موضوع اشاره دارد که :" آغاز شرح یک داستان باید از تخیل یک نویسنده نشئت بگیرد و در ذهن خواننده پایان یابد." بنابراین اطمینان حاصل کنید که توصیف هایتان مختصر و روشن هستند و بیش از حد در نوشتن خود غرق نشوید. سعی کنید داستان با کلمات ساده نوشته شوند تا خواننده را به اشتباه نیندازد.

3. در نوشته تظاهر نکنید

به گفته ی آقای کینگ: "یکی از بدترین اشتباهاتی که ممکن است در نوشتن مرتکب شوید، تغییر ظاهر واژگان است؛ به این صورت که کمی سنگین و طولانی تر جلوه کنند چرا که از بکارگیری واژگان کوتاه و ساده حجالت می کشید." واضح صحبت کنید و از اصطلاحات مخصوص یک صنف استفاده نکنید.

4. برای نقد آماده باشید و برنامه ریزی کنید

وی اشاره می کند:" اگر به عنوان یک نویسنده (یا نقاش، یا خواننده و یا هر حرفه ی دیگری) کسی سعی در تضعیف روحیه ی شما نسبت به آن اثر دارد، اهمیت ندهید." به نوشتن ادامه دهید حتی اگر حس می کنید آن نوشته را دوست ندارید و زمانی که با شکست روبرو شدید خوشبین باشید.

5. به دنبال رضایت دیگران نباشید

به گفته ی وی:" اگر تصمیم گرفته اید تا آنجاییکه می شود صادقانه بنویسید ، روزشمار عضویت شما در جامعه ی ادب شروع شده است." شخص آقای کینگ نیز نامه ی های زیادی از خوانندگان ناارضی دریافت کرده است. بنابراین هر کسی که اثر شما را می خواند لزوماً آن را نمی پسندد و این امر عادی است.

6. از نوشتن لذت ببرید

آقای کینگ می گوید: " من لذت خالصی از تکرار اینکار می برم. و اگر شما نیز بتوانید نوشتن را با لذت انجام دهید یک عمر از آن لذت خواهید برد." کار نباشد شما را نا امید کند؛ بلکه باید الهام بخش و محرک باشد. باید به کارتان علاقه نشان دهید.

7. بدون حواس پرتی بنویسید

به توصیه ی آقای کینگ باید بدون هیچگونه حواس پرتی بنویسید. " با در بسته بنویسید و با در باز مرور کنید." هنگام نوشتن در را ببندید و گوشی تان را خاموش کنید تا بتوانید با نوشته ارتباط برقرار کنید.

8. راجع به هر چیزی بنویسی، حتی مسائل ناخوشایند

وی اشاره به این موضوع دارد که: " مسائل مهم ، سخت ترین موضوعات برای گفته شدن هستند. در چنین مسائلی نکاتی وجود دارد که شما از عنوان آن شرم دارید، چرا که احساسات شما نسبت به آن تقلیل یافته است." اگر قرار است یک نویسنده ی ماهر باشید باید موضوعات منفی و دشوار را به خوبی شرح دهید. از نوشتن چنین موضوعاتی واهمه نداشته باشید و خود را در این موقعیت قرار دهید.

9. صدای شخص دیگری را ندزدید

آقای کینگ معتقدند که:" نمی توان به کتابی مثل کتاب موشک کروز دستبرد زد." به جای دست درازی به آثار دیگران سعی کنید کلیه ی جوانب ذهنتان را کشف کنید و خلق اثری نو و منحصربه فرد را تجربه کنید.

10. کارتان را با جدیت انجام دهید

به گفته ی وی:" می توان فعل نوشتن را با عصبانیت، هیجان، امیدواری یا نا امیدی انجام داد." اگر به نویسندگی یا نوشته خود اعتقادی ندارید و آن را سبک می شمارید، بهتر است قلم را زمین بگذارید و بعد از مدتی دوباره به سراغ آن بیایید.

11. خطر کنید!

آقای گینک می گید:" من معتقدم ترس منشاء بدترین نوشته هاست." بهترین نویسندگان کسانی هستند که سبک خود را دنبال می کنند و به طور منظم در پی شکستن قواعد نوشته های معمولی هستند. بنابراین از ذهن خود نهراسید؛ آن را در آغوش بکشید و ببینید چه آثاری خلق خواهید کرد.

12. هر روز بنویسید

به گفته ی وی:" زمانی که من شروع به کار بر روی پروژه می کنم، هرگز متوقف نمی شوم و سرعت کارم را پایین تر نمی آورم مگر اینکه واقعاً مجبور باشم." نویسندگی نباید شغلی باشد که از آن متنفر باشید. اینکه هر روز بنویسید به ماندن داستان در ذهن کمک بزرگی می کند.

13. اولین پیش نویس را در عرض سه ماه به پایان برسانید

آقای کینگ معتقد است:"اولین پیش نویس یک کتا ب، هرچقدر هم که طولانی باشد، نباید بیشتر از سه ماه در یک فصل طول بکشد." نوشتن روزانه برای رسیدن به این هدف و متعهد ماندن به پروژه، کمک بزرگی می کند.
 
بالا پایین