جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی چگونه یک رمان بنویسیم؟

  • نویسنده موضوع ELNA
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته جمع‌آوری نکات توسط ELNA با نام چگونه یک رمان بنویسیم؟ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 5,188 بازدید, 218 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته جمع‌آوری نکات
نام موضوع چگونه یک رمان بنویسیم؟
نویسنده موضوع ELNA
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

shahab

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Nov
598
9,080
مدال‌ها
3
به خاطر هنر بنویسید و تحلیلهای تجاری را برای بعد بگذارید. ژانر مفهومی است که توسط ناشران و منتقدان ادبی ایجاد شده است. ندانستن یا فکر نکردن در مورد ژانر کتاب مفید است زیرا در مورد انتظارات آن ژانر آزادی عمل بیشتری به شما می‌دهد و میتوانید با ساختار و سوژه داستان بازی کنید. وظیفه شما این است که بهترین نسخه از کتابتان را ارائه دهید. بگذارید دیگران نگران ژانر کتاب شما باشند. اجازه ندهید تجزیه و تحلیل ژانری به روند نوشتن شما نفوذ کند
 

shahab

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Nov
598
9,080
مدال‌ها
3
قوانین برای شکسته شدن وضع شده‌اند. هر نویسنده به شیوه‌ای متفاوت کار می‌کند. بعضی نویسندگان مستقیما از ابتدا تا انتها؛ برخی قسمت قسمت و برخی دیگر جمله به جمله کار می‌کنند. از امتحان کردن تکنیکها، لحن‌ها و سبکهای مختلف نهراسید. مثلا میتوانید بین زاویه دید اول شخص و سوم شخص جابه جا شوید یا دستور زبان را به شکل اشتباهی به کار ببرید. البته این به این معنی نیست که قوانین کاربردی ندارند بلکه به این معنی است که نویسندگان لازم نیست تک تک قوانین را اجرا کنند.​
 

shahab

سطح
4
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
Nov
598
9,080
مدال‌ها
3
توجه داشته باشید که این قوانین برای سایر اشکال داستان نویسی نیز صادق است مانند داستان کوتاه یا نمایشنامه. حتی محدود به کتابهای داستانی نیستند و یک داستان مستند میتواند با همین اصول نوشته شود. اگر قبل از نوشتن این اصول را به خاطر داشته باشید، میتوانید سبک و زاویه دید خود را حفظ کنید و در عین حال نظم و انضباطی که هر نویسنده‌ای برای داستان نویسی نیاز دارد را اعمال کنید
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
📚]• دو اصل کلیدی در یادگیری مهارت نویسندگی:

● بسیارخوانی: خواندن نثرها و نوشته‌های معیار و درست و فصیح.
● بسیارنویسی: نوشتن و نوشتن و نوشتن.

📝|• نوشتن از آن رو که «هنر» است، محتاج استعداد ویژه یا همان ذوق است؛ اما در «فن» یا «صناعت» بودن آن نیز نباید شک کرد. پس تجربه را لازم دارد.
📝|• هر بار نوشتن، هر چند کوتاه، تجربه‌ای است نو و گامی است به جلو.

📘|• مدتی باید برای خود نوشت، و برای پاره کردن و دور ریختن.
📗|• کار نیکو کردن از پر کردن است.
📒|• در برخی از فنون و صناعات، حد مشخصی از تجربه کفایت می‌کند اما تجربه اندوزی در نویسندگی هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد.
📕|• بهترین کلاس‌های آموزش نویسندگی در میان سطرهای یک نوشته برگزار می‌شود.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
💎 نکاتی درباره‌ی نوشتن،
#بخش_سوم


داستان کوتاه / داستان بلند و رمان ✍📚



1️⃣- قانون:
پیروی نویسنده از قوانین و چهارچوب ها نه تنها بد نیست بلکه به محتوای واضح تری خواهد رسید؛ منظور عدم استفاده از روش های زیر زمینی و شکستن چهارچوب ها است. استفاده کردن از کلمات رکیک و نامناسب نه تنها به مخاطب کمکی نخواهد کرد بلکه به بخشی ناقص از داستان تبدیل می شود.



2️⃣- شیوه:
شیوه در داستان به معنای رعایت کلمات و جملات است به گونه ای که هر جمله ای در چه مکان و موقعیتی به کار رود، گاهی اوقات نویسنده زمان مشخصی برای داستان ندارد و زمان آینده و گذشته را فراموش می کند و از شاخه ای به شاخه ای دیگر می پرد. شیوه را باید دانست تا مخاطب را از داستان پرت نکنیم. قبلا به لفظ قلم اشاره کرده بودیم که آن هم بخشی از اصول و شیوه است. گاهی اوقات نویسنده به اشتباه چندین سبک و قالب داستان را باهم مخلوط می‌کند و این کار از شیوه داستان پیروی نمی‌کند.



3️⃣- فن بیان:
برای یک نویسنده بسیار مهم است که چگونه روی کاغذ سخنانش را به نمایش بگذارد، نوشته‌ی نویسنده باید به گونه ای باشد که مخاطب را جذب خودش کرده و در بعضی از موارد به او درس هایی بی آموزد. فن بیان در اصل قدرت کلام و قدرت قلم نویسنده است تا بتواند داستان را هرچه قوی‌تر و دلنشین تر به مخاطب ارائه دهد.




4️⃣- مطالعه مجدد:
مطالعه بخشی جدا نشدنی از داستان است به این منظور که اگر بخواهیم یک داستان خوب بنویسم بایستی مطالعه خوب داشته باشیم تا با قلم نویسندگان دیگر آشنا شویم.




5️⃣- اقتصاد نویسندگی:
اقتصاد نویستدگی به معنی عدم استفاده از کلمات اضافه و قصار در یک داستان است، یک نویسنده در نوشتن باید خسیس باشد! به این معنی؛ کلمات اضافه را که بیشتر مواقع در شعر استفاده می‌شود، در قالب داستان نیاورد و فقط به تعریف داستان ادامه دهد.




6️⃣- ستون و پیرنگ داستان:
واژهٔ پی‌رنگ در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید رابطهٔ می‌باشد. واژهٔ پیرنگ توسط جمال میرصادقی برای این معنی از هنر نقّاشی وام گرفته شده‌است؛ همانند طرحی که نقّاشان بر روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند یا پی ساختمان که معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان بنا می‌کنند، واضح تر بگویم؛ ساختارِ طرح شامل شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی، پایان است.



7️⃣- فرم:
مثلاً در داستان، شروع چگونه باشد و پايان به چه شكل و نثر داستان را چگونه انتخاب كنيم، جنس كلمات چگونه باشد اسم و صفت را چگونه انتخاب كنيم. در كجا از لحن استفاده كنيم، چگونه يك صحنه را شروع كنيم و به پايان برسانيم. فرم‌هاي بزرگ و كوچك در كنار هم قرار مي‌گيرند و در كليت به وحدت مي‌رسند تا يك فرم كلي را به وجود بياورند.
بنابراين ارتباط فرم با محتوا بسيار ديالكتيكي است. اگر محتوا نباشد ،فرم تنها، بيهوده‌گويي خواهد بود. اما اينكه اخيرا عده اي از نويسندگان ما سراغ پيچيده نوشتن رفته اند و بعضا هم تازه كارند و كم تجربه به ادبيات داستاني معاصر ما لطمه زده است.
مباحثي چون پست‌مدرنيسم و ساختارگرايي در وضع كنوني ما تأثيري بر ادبيات ما نخواهد گذاشت.
در کل فرم به معنای رعایت مطالبی است که گفته ایم که بتواند " حس " مخاطب را برنگیزد
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
گفته‌های سامرست موآم درباره اضافه‌گویی در داستان‌ها:

•[📚]• یک قانون خوب برای نویسندگان این است: هرگز بیش از ضرورت بیان نکنید.

•[🖌]• به نظر من نباید در داستان توجه به چند مطلب معطوف شود. چخوف با این‌که گاه به نظر می‌رسد که کارهایش «الله‌بختکی» است کاملا مواظب این نکته بود.

•[🖍]• در حقیقت شما باید در داستان تصمیم خود را بگیرید که مطلبتان چیست و ذره‌ای از آن دور نشوید. به عبارت دیگر داستان شما باید قالبی داشته باشد.

•[🖋]• داستان کوتاه در نظر من شرح یک واقعه واحد - مادی یا معنوی - است که با حذف هر چیزی که در روشن ساختن آن اساسی نیست می‌توان آن را یکدست و یکرنگ کرد.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
📝داستان معمولا از مضمون‌های مختلفی استفاده می کند. این مضمون‌ها بعضی ها اشاره به یک داستان خارج از فرم داستان دارد و بعضی وقتها این داستان دستمایه و موضوع داستان هست.
🛑نکته مهم:
چطور می شود ایده های مختلفی را توی داستان بهم اضافه کرد و چطور می توانیم ربط ها را پیدا کنیم و چطور می توانیم ربط ها را طوری بنویسیم که به چشم بیایند اما نقطه ی توقف داستان نشوند.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
❇️ نویسنده باید قانون پنج به یک را رعایت کند:

1⃣ پنج جمله ی خبری یک جمله ی قشنگ و خوب

2⃣ پنج جمله ی خبری یک اظهار نظر راوی

3⃣ پنج جمله ی خبری ورود یک تشبیه

4⃣ در پنج به یک دست آزاد است یکبار در نثر یکبار در خبری- تشبیه، یکبار خرده روایت - روایت و یکبار تاخیر که باعث لذت بیشتر و گاهی اعصاب خوردکنی خواننده می شود.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,390
مدال‌ها
7
🔹هر متن از عناصر ساخته شده است.
متن، از کلمات ساخته می شود.
نوع چینش کلمات، انواع متنها را می سازد. متن فلسفی، شاعرانه، عامه و علمی.
🔸نوع متن ما بستگی به سوالی که از جمله می پرسیم دارد.
🔹هرچه سوال صریح تر و خاص تر عمیق تر باشد، متن خاص تر می شود.
🔸قرار نیست نویسنده با انتخاب کلمه خودنمایی کند. نویسنده مهارتش را با انتخاب سوالش نشان می دهد.
🔹کیفیت این سوال نویسنده را از عوام نویسی و عوام زدگی به سمت ادبیات می برد.
 

-SAHEL-

سطح
0
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Aug
450
926
مدال‌ها
2
چرا بهتر است ساده بنویسیم؟

تمام حرفی که در این مطلب می‌خواهم بگویم این است که خیلی ساده از تجربه‌های زندگی خود بنویسید. و مخاطبم نویسنده‌‌ای است که هنوز اهمیت ساده نوشتن را درنیافته‌ است.
به نظرم چنین نویسنده‌ای‌ به اشتباه تجربه‌های روزمرۀ خود را پیش‌پاافتاده و کم‌اهمیت تلقی می‌کند. و برای پوشش این پیش‌پاافتادگی و کم‌اهمیتی مرتکب اشتباه بدتری می‌شود؛ یعنی پیچیده می‌نویسد.

پیچیده نوشتن درست مثل آن است که برای عمیق‌ نمایاندن چشمۀ زلال کم‌عمقی آن را به هم زد و گلی کرد. نتیجتأ، نه تنها چنین نوشته‌ای عمق نمی‌یابد بلکه شفافیت و روشنی‌‌ طبیعی آن هم زایل می‌شود. زمانی هم که نویسندۀ دیگری آن را بخواند آنأ متوجه زشتی و چندش‌آوری آن می‌شود.
اما مشکل کجاست؟ چرا چنین نویسنده‌ای پیچیده می‌نویسد؟ تا اندازه‌ای می‌توان گفت طبیعی است که پیچیده بنویسد. چون ساده نوشتن سخت است، تمرین‌ و تلاش زیاد و مستمر می‌خواهد. از سویی چنین نویسنده‌ای به ارزش ساده نوشتن آگاه نیست و سادگی را مترادف سطحی می‌پندارد.

دلیل دیگری این است که چنین نویسنده‌ای در عین داشتن غروری خام، اعتمادبه‌نفس هم ندارد. وقتی روز اول نویسندگی با کاغذ سفید مواجه می‌شود ناگهان در خود چیزی برای نوشتن نمی‌یابد. اگرچه به تدریج زندگی و تجربیات خود را می‌کاود و چیزهایی _از بیدار شدن، بازار رفتن، احساس و افکار..._ می‌نویسد. اما چون اعتمادبه‌نفس ندارد تجربه‌هایش روی کاغذ انگار پوک و مضحک به چشمش می‌آیند. هنگامی هم که این نوشته‌ها را نشر می‌دهد به خاطر غرور خامش آن‌ها را گلی می‌کند تا عمیق بنماید.


بهتر است برای روشن ساختن منظورم با مثالی نوشتۀ ساده و سپس پیچیدۀ این نویسنده را نشان دهم.


نوشتۀ ساده: از خواب بیدار می‌شوم. سرحال نیستم. بی‌رغبت برمی‌خیزم و از پشت پنجره خیابان را تماشا می‌کنم. انگار مردی که آن سوی خیابان بارانیِ کهنه‌ای پوشیده و پیاده می‌رود مثل من رغبتی ندارد. برمی‌گردم و سمت روشویی می‌روم. صورتم را خنک می‌کنم و در آینه خودم را می‌بینم. چهره‌ام بیشتر غمگین به نظر می‌رسد تا اینکه بی‌رغبت باشم...

می‌توان به همین سادگی نوشت. خواننده این نوشتۀ ساده را دوست دارد. چون با دقت در همین نوشتۀ ساده می‌توان جنبه‌هایی از شخصیت نویسنده را شناخت. اما ببینید این نویسنده چگونه همین متن سادۀ زلال را گِلی و پیچیده می‌کند:

از خواب بیدار می‌شوم و گویی زمان بهم ریخته است. زندگی سر جنگ دارد و من به مصاف زمان و جنگ بی‌حالی می‌روم. مردم توی خیابان احمقانه در رفت‌وآمدند و عمق وجودشان در خیال‌شان متوهم است. رهایشان می‌کنم و در روشویی آبی به چهرۀ خالی از وجودم می‌زنم. چهر‌ه‌ام رنگ رؤیای زمانۀ تباه‌شدۀ بی‌ثمری را در آینه به خود گرفته است...


از این‌رو وقتی فردی معمولی دو نوشتۀ بالا را بخواند تصور می‌کند نوشتۀ پایینی خیلی عمیق نوشته شده است. خود نویسنده چنین انتظاری دارد و خوشحال است که خواننده هم اینگونه برداشت می‌کند. اما اگر نویسنده‌ای متن پایین را بخواند حالش بهم می‌خورد.


سخن آخر اینکه با اعتمادبه‌نفس تلاش کنید تجربه‌های زندگی خود را ساده بنویسید. مطمئن باشید تجربه‌های پیش‌پاافتادۀ شما منحصربه‌فرد و مهم‌اند و ساده نوشتن آن‌ها باعث شفافیت و شناخت خودتان خواهد شد. و همین بس که فقط روی سادگی تمرکز کنید تا نوشته‌هایتان عمق خود را بگیرند.
 
بالا پایین