مجموعه اشعار کسایی مروزی

[ویتامین]

به نوبهار:

 

[ویتامین]

به نوبهار جهان تازه گشت و خرم گشت
درخت سبز عَلَم گشت و خاک مُعْلَم گشت

نسیم نیمشبان جبرئیل گشت مگر
که بیخ و شاخ درختان خشک مریم گشت

 

[ویتامین]

جنازهٔ دوست:

 

[ویتامین]

جنازهٔ تو ندانم کدام حادثه بود
که دیده‌ها همه مصقول کرد و رخ مجروح

از آب دیده چو طوفان نوح شد همه مرو
جنازهٔ تو بر آن آب همچو کشتی نوح

 

[ویتامین]

نرگس:

 

[ویتامین]

نرگس نگر چه‌گونه همی عاشقی کند
بر چشمکان آن صنم خَلُّخی نژاد

گویی مگر کسی بشد از آب زعفران
انگشت زرد کرد و به کافور بر نهاد

 

[ویتامین]

مرگ امیر:

 

[ویتامین]

آن کَس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد

 

[ویتامین]

سرخ‌رویی و زردرویی:

 

[ویتامین]

نورد بودم تا ورد من مُورَّد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد

کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد