جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده کلاه‌گیس اثر پریسان خاتون کاربر انجمن رمان بوک

  • نویسنده موضوع خاتون
  • تاریخ شروع

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط خاتون با نام کلاه‌گیس اثر پریسان خاتون کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,159 بازدید, 35 پاسخ و 8 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع کلاه‌گیس اثر پریسان خاتون کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع خاتون
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط خاتون
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
***
چشمانِ بانو جلوی چشمان‌ام نقش می‌بندند،
خاطره‌هایش به رقص در می‌آیند
و یادِ لبخندهای‌اش خراش بر دلم می‌اندازند.
گرمایی روی صورتم حس می‌کنم؛
بی‌شک سست‌تر و ضعیف‌تر از آنی هستم،
که بتوانم سدی برای سیل اشک‌هایم بسازم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
***
با پاهای لرزان و خسته‌ام سمتِ جایی،
که پرستار نشان داده بود حمله‌ور می‌شوم.
جلوی درش می‌ایستم،
تابلویِ سردخانه‌ای که بالای در
نصب شده است،
سیلی محکمی بر صورتم می‌کوباند
و واقعیت را با بی‌رحمیِ تمام به رخم می‌کشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
***
با سستی در را می‌گشایم و وارد می‌شوم،
که صورت سفید رنگ و روح‌مانندِ نازبانو
مقابل‌ام به دهن‌کجی می‌ایستد
و باعث می‌شود بی‌اختیار سمتش هجوم برم.
دست‌های چون یخش را در دست‌هایم می‌فشارم
و انگشتانم را نوازش‌گونه،
بر چشم‌های بسته شده‌اش می‌کشم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
***
نایلونِ حاملِ کلاه‌گیس را،
که تا آن لحظه به دنبال خود کشیده بودمش
بالا و کلاه‌گیس را از آن بیرون می‌آورم،
روی سرِ بی‌موی بانو می‌گذارمش
و سری کج می‌کنم.
عجیب به رُخِ رنگ پریده‌
و چشمانِ مشکی بسته شده‌اش می‌آید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خ
موضوع نویسنده

خاتون

مهمان
***
نازبانو رفته...
او دیگر نیست،
نیست که برایم ناز کند،
نیست که برایم بخندد،
نیست که با چشمان‌اش دلبری کند!
نازبانو تنهایم گذاشته...
او دیگر زنده نیست،
رفته...
برای همیشه رفته
و سلول به سلول تنم را با خود برده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین