- Sep
- 57
- 56
- مدالها
- 2
انقدر قر دادم که دیه داشت حالم از جهت افقی و عمودی بهم میخورد
رفتم نشستم ور بچه ها
همه ملت با خنده نگام میکردن
بقول شاعر ودف:|
رو کردم به جمشید
دیدم زل زده به یه جای نامعلوم
نگاهشو دنبال کردم دیدم داره بدبخت دختره رو با چش و چالش میخوره
-هوی چشا درویش به فانوس مردم کاری نداشته باش
جمشید:ننه میبینی چه خوشگله؟
منم زل زدم به دختره و گفتم:اره اره والا
جمشید:ننه من اینو میخوام
یکی زدم پس کلش و گفتم:حیوان..ازگل..شاکسول..این آدامس خرسی نیست که همینطوری کشکی کشکی بخوایش ها
جمشید:ننهههههه برو باهاش حرف بزن از اول مجلس این مخ بیصاحابو درگیر کرده
درحالی که بلند میشدم پشت چشمی نازک کردم و گفتم:مگه تو مخم داری؟
رفتم سمت دختره
-ببخشید عسیسم؟
برگشت سمتم و لبخند زد
اون:بله؟
شروع کردم انالیزش
خب خوب بود دیه
همینو برمیداریم
-این نوه ی کره خر..نه چیزه این نوه ی دلبند من عاشخ شما شده
نیشش وا تر شد و گفت:عه؟کی؟
جمشیدو نشونش دادم
نمیدونم تو اون قیافه قناس جمشید چی دید که گفت:وای واقعا؟اوشون عاشقم شدن؟
با تأسف نگاهش کردم
بدبخت ندید بدید
رفتم نشستم ور بچه ها
همه ملت با خنده نگام میکردن
بقول شاعر ودف:|
رو کردم به جمشید
دیدم زل زده به یه جای نامعلوم
نگاهشو دنبال کردم دیدم داره بدبخت دختره رو با چش و چالش میخوره
-هوی چشا درویش به فانوس مردم کاری نداشته باش
جمشید:ننه میبینی چه خوشگله؟
منم زل زدم به دختره و گفتم:اره اره والا
جمشید:ننه من اینو میخوام
یکی زدم پس کلش و گفتم:حیوان..ازگل..شاکسول..این آدامس خرسی نیست که همینطوری کشکی کشکی بخوایش ها
جمشید:ننهههههه برو باهاش حرف بزن از اول مجلس این مخ بیصاحابو درگیر کرده
درحالی که بلند میشدم پشت چشمی نازک کردم و گفتم:مگه تو مخم داری؟
رفتم سمت دختره
-ببخشید عسیسم؟
برگشت سمتم و لبخند زد
اون:بله؟
شروع کردم انالیزش
خب خوب بود دیه
همینو برمیداریم
-این نوه ی کره خر..نه چیزه این نوه ی دلبند من عاشخ شما شده
نیشش وا تر شد و گفت:عه؟کی؟
جمشیدو نشونش دادم
نمیدونم تو اون قیافه قناس جمشید چی دید که گفت:وای واقعا؟اوشون عاشقم شدن؟
با تأسف نگاهش کردم
بدبخت ندید بدید