جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 79,129 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
1
0
مدال‌ها
2
نام اثر: اروما
نویسنده: اقلیما فرنگی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه‌: خالصه: قصه، قصه ِاروماییست که نامش برعکس شده کلمه عشق
در لغت اسپانیا است.
دختری که نامش بوی عشق میدهد اما، عشق واقعی را باور ندارد.
دختری که برای رسیدن به رویایش، هر کاری میکند.
رویای خوانندگی و نوازندگی دارد و برای رسیدن به آن نیاز به رهایی
دارد...
مقدمه: اروما، دختری که بال و پرش را چیده اند ...دختری که نامش،
با زندگی فعلی او هیچ ارتباطی ندارد...دختری که با بزرگترین
تصمیم، مسیر زندگی اش را تغییر میدهد..
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
نام اثر: اروما
نویسنده: اقلیما فرنگی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه‌: خالصه: قصه، قصه ِاروماییست که نامش برعکس شده کلمه عشق
در لغت اسپانیا است.
دختری که نامش بوی عشق میدهد اما، عشق واقعی را باور ندارد.
دختری که برای رسیدن به رویایش، هر کاری میکند.
رویای خوانندگی و نوازندگی دارد و برای رسیدن به آن نیاز به رهایی
دارد...
مقدمه: اروما، دختری که بال و پرش را چیده اند ...دختری که نامش،
با زندگی فعلی او هیچ ارتباطی ندارد...دختری که با بزرگترین
تصمیم، مسیر زندگی اش را تغییر میدهد..
@سادات.
 

اورانوس

سطح
5
 
ناظر آزمایشی
ناظر آزمایشی
کاربر ممتاز
Mar
1,998
5,470
مدال‌ها
8
نام اثر: کَرکَس
ژانر: تراژدی، جنایی
نویسنده: سبا
قطرات آفتاب قرمز بد طالع بامداد، می‌کِشند لایه‌ای خونین بر شیشه‌های بی‌روح. نزدیک‌ترند از رگ گردن آفتاب‌های بی‌جان.
هالک قتال چون کاغذیست لبه تیز و چه نگون بخت است دیده‌‌‌های شامگاه‌های دردناک.
 

_ نفس _

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,237
3,446
مدال‌ها
5
نام اثر: کَرکَس
ژانر: تراژدی، جنایی
نویسنده: سبا
قطرات آفتاب قرمز بد طالع بامداد، می‌کِشند لایه‌ای خونین بر شیشه‌های بی‌روح. نزدیک‌ترند از رگ گردن آفتاب‌های بی‌جان.
هالک قتال چون کاغذیست لبه تیز و چه نگون بخت است دیده‌‌‌های شامگاه‌های دردناک.
@آوا...
 

آوا...

سطح
3
 
کاربر محروم شده
کاربر محروم شده
Nov
1,144
4,703
مدال‌ها
8
عنوان: یار‌گُل
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
نویسنده: آوا کوهی
خلاصه:
آدمیت است دیگر... مگر چه عیب دارد که انسان، حتی در هشتادسالگی هم اَلک‌دولک بازی کند؟! و قایم‌باشک، و گرگم به هوا، و اَتل‌متل و نان بیار کباب ببر... جداً مگر چه عیبی دارد؟ مگر چه خطا هست در این که برای چیدن یک دانه تمشک رسیده که در لابه‌لای شاخه‌های به هم تنیده‌ی درختان جا خوش کرده است، آن همه تیغ را تحمل کنیم؟
مگر کجای قانون دنیا به هم می‌خورد، اگر من و تو، و جمع بزرگی از یاران و یارگلان در یک روز زرد پائیزی‌، صدها بادبادک رنگین را به آسمان بفرستیم و کودکانه به رقص‌های خالی از گناهِ آن‌ها نگاه کنیم؟ بادبادک‌ها، گل‌های روییده از یارشان یا همان یارگل‌ها را، هرگز ندیده‌ام که ذره‌ای از محالات زمین و آسمان به هم برسند!
پس عیبی ندارد، بیا تا توانیم از فرصتی که با عنوان زندگی هدیه گرفته‌ایم استفاده کنیم، به راستی حق گفته‌اند که دنیا دو روز است.
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: DELARAM

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
عنوان: یار‌گُل
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام
نویسنده: آوا کوهی
خلاصه:
آدمیت است دیگر... مگر چه عیب دارد که انسان، حتی در هشتادسالگی هم اَلک‌دولک بازی کند؟! و قایم‌باشک، و گرگم به هوا، و اَتل‌متل و نان بیار کباب ببر... جداً مگر چه عیبی دارد؟ مگر چه خطا هست در این که برای چیدن یک دانه تمشک رسیده که در لابه‌لای شاخه‌های به هم تنیده‌ی درختان جا خوش کرده است، آن همه تیغ را تحمل کنیم؟
مگر کجای قانون دنیا به هم می‌خورد، اگر من و تو، و جمع بزرگی از یاران و یارگلان در یک روز زرد پائیزی‌، صدها بادبادک رنگین را به آسمان بفرستیم و کودکانه به رقص‌های خالی از گناهِ آن‌ها نگاه کنیم؟ بادبادک‌ها، گل‌های روییده از یارشان یا همان یارگل‌ها را، هرگز ندیده‌ام که ذره‌ای از محالات زمین و آسمان به هم برسند!
پس عیبی ندارد، بیا تا توانیم از فرصتی که با عنوان زندگی هدیه گرفته‌ایم استفاده کنیم، به راستی حق گفته‌اند که دنیا دو روز است.
@YASNA.B
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: آوا...

سپید خون؛

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Feb
8
99
مدال‌ها
2
نام رمان: آنتاگونیست
نویسنده: @-Aurora-
ژانر: تریلر، علمی-تخیلی

درخواست ناظر دارم :>
 

i_faezeh

سطح
0
 
POV
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
276
2,662
مدال‌ها
2
نام اثر: لکه خون
نویسنده: فائزه
ژانر: مافیایی، پلیسی، عاشقانه
خلاصه: این آخرین شانسه، بعد از این هیچ راه برگشتی نیست...
اگه قرص آبی رو بخوری روی تخت بیدار میشی و همه چیز رو فراموش می‌کنی.
اگه قرص قرمز رو بخوری توی سرزمین عجایب بیدار میشی و من بهت نشون میدم این لونه خرگوش چقدر عمیقه... .
یادت باشه؛ فقط منم که بهت حقیقت رو میگم... .
این‌دفعه داستان ما فرق می‌کنه...
آره داستانمون بوی خون میده اما تـو باید از بین اون بوی خـون بوی عــشق رو حس کنی آره اینجاست که تو بردی
داستانمون راجب مدیای رنج کشیده‌امونِ اون از پدرش می‌خواد فرار کنه ولی وقتی از خواب بیدار میشه متوجه میشه که بردنش خوزستان...
اما مگه توی خوزستان چی بود؟! اینحاست که تو باید ادامه این معما رو دنبال کنی، پس برای پیدا کردنش نیاز به یه داستان هست.
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر: لکه خون
نویسنده: فائزه
ژانر: مافیایی، پلیسی، عاشقانه
خلاصه: این آخرین شانسه، بعد از این هیچ راه برگشتی نیست...
اگه قرص آبی رو بخوری روی تخت بیدار میشی و همه چیز رو فراموش می‌کنی.
اگه قرص قرمز رو بخوری توی سرزمین عجایب بیدار میشی و من بهت نشون میدم این لونه خرگوش چقدر عمیقه... .
یادت باشه؛ فقط منم که بهت حقیقت رو میگم... .
این‌دفعه داستان ما فرق می‌کنه...
آره داستانمون بوی خون میده اما تـو باید از بین اون بوی خـون بوی عــشق رو حس کنی آره اینجاست که تو بردی
داستانمون راجب مدیای رنج کشیده‌امونِ اون از پدرش می‌خواد فرار کنه ولی وقتی از خواب بیدار میشه متوجه میشه که بردنش خوزستان...
اما مگه توی خوزستان چی بود؟! اینحاست که تو باید ادامه این معما رو دنبال کنی، پس برای پیدا کردنش نیاز به یه داستان هست.
@YASNA.B
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: i_faezeh
بالا پایین