درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[DELARAM]

نام اثر: راز لوتوس
نویسنده: آتنامعمر
ژانر: جنایی-معمایی
خلاصه:لوتوس، دختری که چندین سال پیش مفقود شد و در یک شب، خانه دو مضنون مو، خون و دی ان ای او پیدا شد. مضنون اول خواهر من بود، اما جنازه ای در کار نیست که اثبات کننده چیزی باشد…هست؟

مقدمه:
توی آشپزخونه مابین گاز و یخچال، درست زیر نور زرد چراغ پشت بهم خم شده بود و دستاش به شدت حرکت میکرد انگارکه…چیزی رو میشست؟
مانتوی گران قیمت و سبز رنگش رو حالا لکه های قهوه‌ای تیره و زشت کرده بودن…لکه هایی شبیه روغن سوخته، رنگ اکرولیک یا…خون؟
آب دهنم رو قورت دادم و روی پله ها قدم گذاشتم.
پله زیر پام صدا داد و باعث شد بی اینکه به سمتم برگرده دست بکشه از هرفعالیتی که انجام میداد
آب دهنم رو قورت دادم و زمزمه کردم:
-نورا؟ تو حالت خوبه؟
پس از مکثی طولانی جواب داد:
-من خوبم…برو تو اتاقت و بگیر بخواب.
صداش عجیب گرفته بود، انگار نای‌اش تحت فشار بود.
بی اراده عقب گرد زدم و به سمت اتاقم رفتم.
روی تخت درازکشیدم، پتو رو روی سرم کشیدم و پلکامو روی هم فشردم.
اون خواهر بزرگ‌ترم بود، من باید به حرفش گوش میکردم.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @Rasha_S
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM

 

[mobina_shafinia]

نام اثر: میشه مالِ شی؟
نویسنده:مبینا شفیع نیا
ژانر: عاشقانه؛ هیجانی؛درام
خلاصه:
من تینا عبادی
شب تولد نوزده سالگیم که از خونه فرار کردم از تله ای به تله دیگه افتادم و دردسر های جدید من با آرازِ رستا پسر خان روستامون شروع شد

اما آخر این قصه خوش است زیرا این تله ؛تله ی عشق است گرچه ابتدا سخت و دشوار ولی کم کم عشق ریشه میکند در قلب این دو عاشق

 

[DELARAM]

نام اثر: میشه مالِ شی؟
نویسنده:مبینا شفیع نیا
ژانر: عاشقانه؛ هیجانی؛درام
خلاصه:
من تینا عبادی
شب تولد نوزده سالگیم که از خونه فرار کردم از تله ای به تله دیگه افتادم و دردسر های جدید من با آرازِ رستا پسر خان روستامون شروع شد

اما آخر این قصه خوش است زیرا این تله ؛تله ی عشق است گرچه ابتدا سخت و دشوار ولی کم کم عشق ریشه میکند در قلب این دو عاشق

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @آرشیت
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM

 

[روژان مهرزاد]

عنوان: ملاقات در کافه گل
اثر: روژان
ژانر: عاشقانه
خلاصه: جانان شش ماهه به تهران نقل مکان کرده، هروز قبل از رفتن به خونه ساعتی به صرف قهوه و کتاب در کافه گل منتظر غروب پاییزی پشت میز تک نفره می‌شینه، غریبه‌ای همیشه این جاست اون هم تنهاست؟

 

[Atiye♡]

عنوان: وهم واهی
اثر: عطیه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: معلمی که با رفتن به یک روستا وارد ماجراهایی میشه و اتفاقاتی براش می‌افته. در این بین با یک نفر آشنا میشه. هردو در مسیری قرار می‌گیرنده که عبور ازش کار راحتی نیست...

 

[DELARAM]

عنوان: ملاقات در کافه گل
اثر: روژان
ژانر: عاشقانه
خلاصه: جانان شش ماهه به تهران نقل مکان کرده، هروز قبل از رفتن به خونه ساعتی به صرف قهوه و کتاب در کافه گل منتظر غروب پاییزی پشت میز تک نفره می‌شینه، غریبه‌ای همیشه این جاست اون هم تنهاست؟

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @F.S.Ka
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM

 

[DELARAM]

عنوان: وهم واهی
اثر: عطیه
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: معلمی که با رفتن به یک روستا وارد ماجراهایی میشه و اتفاقاتی براش می‌افته. در این بین با یک نفر آشنا میشه. هردو در مسیری قرار می‌گیرنده که عبور ازش کار راحتی نیست...

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @Witch Princess
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM

 

[Aynazmoonchild]

نام اثر: متاسفم که عاشقت شدم
نویسنده :آیناز فرزند ماه
ژانر:عاشقانه درام اکشن
خلاصه :روایت دختری به نام یونا
او در مسیر عشق هر سختی رابه جان میخرد
او بخاطر اورال هرکاری خواهد کرد نخ سرنوشت آن دو را بی پایان بهم متصل خواهد کرد اورال هرگز بیخیال معشوق خود نمیشود و برای یونا از شرق آسیا تا بریتانیا سفر میکند او غم این عشق افسانه ای را به جان میخرد اما سرنوشت برای آن دو عجایب هایی نامحدود در نظر گرفته بود...

 

[DELARAM]

نام اثر: متاسفم که عاشقت شدم
نویسنده :آیناز فرزند ماه
ژانر:عاشقانه درام اکشن
خلاصه :روایت دختری به نام یونا
او در مسیر عشق هر سختی رابه جان میخرد
او بخاطر اورال هرکاری خواهد کرد نخ سرنوشت آن دو را بی پایان بهم متصل خواهد کرد اورال هرگز بیخیال معشوق خود نمیشود و برای یونا از شرق آسیا تا بریتانیا سفر میکند او غم این عشق افسانه ای را به جان میخرد اما سرنوشت برای آن دو عجایب هایی نامحدود در نظر گرفته بود...

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تأیید: @RaHa_WH
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تائید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@شاهدخت
@DELARAM

 

[سپید]

سلام وقت بخیر
درخواست ناظر برای رمان شهیاد رو دارم