درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[*𝐙𝐚𝐇𝐑𝐚*]

نام رمان: توازن جاودانه
ژانر: معمایی، فانتزی
نام نویسنده: زهرا حمیدی
خلاصه:
قلبش به تاریکی شب‌های بی‌ماه شده بود، گویا تقدیر با او بد تاکرده بود. کودکی‌اش در پرده‌ای از ابهام گذشت؛ حال او آمده تا ورق را برگرداند و همه‌چیز را به نفع خود تمام کند.
اکنون دیگر قدرت در دستان اوست، تقدیر جرئت ندارد برخلاف خواسته‌های او رقم بخورد.

 

[شاهدخت]

نام رمان: توازن جاودانه
ژانر: معمایی، فانتزی
نام نویسنده: زهرا حمیدی
خلاصه:
قلبش به تاریکی شب‌های بی‌ماه شده بود، گویا تقدیر با او بد تاکرده بود. کودکی‌اش در پرده‌ای از ابهام گذشت؛ حال او آمده تا ورق را برگرداند و همه‌چیز را به نفع خود تمام کند.
اکنون دیگر قدرت در دستان اوست، تقدیر جرئت ندارد برخلاف خواسته‌های او رقم بخورد.

@ALVIN

 

[leds.]

نام رمان: کایزِر.
ژانر: اجتماعی.جنایی.تراژدی.
اسم نویسنده: leds.
خلاصه: در دنیای ناپاک کسی به دنبال رستگاری نیست!
قطره‌های خون جایگزین ذراتی از عشق شده و گذشته‌ی سیاه هر لحظه بوی مرگ و نفرت می‌دهد.
با چکیدن هر قطره خون تاج شاهی بیشتر از قبل خواهد درخشید...!
و باز هم این تاج شاهی‌است که انهدام به بار می‌آورد و آسِ دل را کور خواهد کرد!

 

[^~ZAHRA~^]

نام : ناقوس شب‌گاه
ژانر: تراژدی، عاشقانه، معمایی
نام نویسنده: زهرا بهشتی فر
خلاصه: همزمان با صدای ناقوسی که شبانگاه به صدا در می‌آید، هزاران اتفاق وحشتناک، به صورت ناخواسته و اتفاقی در جای به جای جهان به وقوع می‌پیوندد. شاید آن‌ها مجرم شناخته شوند و مجازات شوند، اما اگر سرنوشت این پایان را برای آن‌ها درنظر گرفته است، پس دگر حکم و دادگاه معنی ندارد. همانطور که وقتی عده‌ای حق خوشحالی تو را به دلیل منافع خود می‌گیرند، ارزش زندگی کردن را ندارند!

 

[شاهدخت]

نام رمان: کایزِر.
ژانر: اجتماعی.جنایی.تراژدی.
اسم نویسنده: leds.
خلاصه: در دنیای ناپاک کسی به دنبال رستگاری نیست!
قطره‌های خون جایگزین ذراتی از عشق شده و گذشته‌ی سیاه هر لحظه بوی مرگ و نفرت می‌دهد.
با چکیدن هر قطره خون تاج شاهی بیشتر از قبل خواهد درخشید...!
و باز هم این تاج شاهی‌است که انهدام به بار می‌آورد و آسِ دل را کور خواهد کرد!

@ALVIN

 

[شاهدخت]

نام : ناقوس شب‌گاه
ژانر: تراژدی، عاشقانه، معمایی
نام نویسنده: زهرا بهشتی فر
خلاصه: همزمان با صدای ناقوسی که شبانگاه به صدا در می‌آید، هزاران اتفاق وحشتناک، به صورت ناخواسته و اتفاقی در جای به جای جهان به وقوع می‌پیوندد. شاید آن‌ها مجرم شناخته شوند و مجازات شوند، اما اگر سرنوشت این پایان را برای آن‌ها درنظر گرفته است، پس دگر حکم و دادگاه معنی ندارد. همانطور که وقتی عده‌ای حق خوشحالی تو را به دلیل منافع خود می‌گیرند، ارزش زندگی کردن را ندارند!

@ALVIN

 

[پرتوِماه]

نام داستانک: آونگ‌های تب‌دار
ژانر: تراژدی-عاشقانه-اجتماعی
نویسنده: پرتوِماه

خلاصه:
تمنای ماندن، تمنای رفتن، تمنای خواستن، تمنای نفس کشیدن، تمنای زندگی؛ یک چهارپایه خط می‌کشد تا نهایت تمناها را!
زندگی وارونه می‌شود و لیلی به دنبال یافتن مجنونش سر به بیابان شیدایی می‌گذارد. دریغ که این وارونگی هم بی‌فایده‌ است...!

 

[شاهدخت]

نام داستانک: آونگ‌های تب‌دار
ژانر: تراژدی-عاشقانه-اجتماعی
نویسنده: پرتوِماه

خلاصه:
تمنای ماندن، تمنای رفتن، تمنای خواستن، تمنای نفس کشیدن، تمنای زندگی؛ یک چهارپایه خط می‌کشد تا نهایت تمناها را!
زندگی وارونه می‌شود و لیلی به دنبال یافتن مجنونش سر به بیابان شیدایی می‌گذارد. دریغ که این وارونگی هم بی‌فایده‌ است...!

@SHAH SANAM

 

[ALVIN]

عنوان: عطش دلدادگی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
نویسنده: مهسا
خلاصه: خلاصه‌‌ای از کوه نور بودم، به تو دل دادم که یاورم شوی اما خنجر به بقاله‌ی روحم زدی!
از که پرسم این خوشبختی را؟
تو نمی‌دانی که هستم اما من به چشمانت سیاه رنگت چشم دوختم.
ای شبانگاه من!
روزی از نو می‌آید، اما در این دنیا گفتارمان بسند آوازه نیست.
با ترس و بوم به که کویم در عطش تو جان می‌دهم؟
اما چه کنیم که با رخش سفید آمدم اما با کفن روح سیاه به بالین دیگری روی آوردم.
گذر می‌کنم چون گذر ما را درک می‌کند:)

 

[شاهدخت]

عنوان: عطش دلدادگی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
نویسنده: مهسا
خلاصه: خلاصه‌‌ای از کوه نور بودم، به تو دل دادم که یاورم شوی اما خنجر به بقاله‌ی روحم زدی!
از که پرسم این خوشبختی را؟
تو نمی‌دانی که هستم اما من به چشمانت سیاه رنگت چشم دوختم.
ای شبانگاه من!
روزی از نو می‌آید، اما در این دنیا گفتارمان بسند آوازه نیست.
با ترس و بوم به که کویم در عطش تو جان می‌دهم؟
اما چه کنیم که با رخش سفید آمدم اما با کفن روح سیاه به بالین دیگری روی آوردم.
گذر می‌کنم چون گذر ما را درک می‌کند:)

@SHAH SANAM