جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 81,718 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
درود. درخواست ناظر برای داستان دارم.
نام: پایان‌گاه.
ژانر: ترسناک، تراژدی.
زاویه دید: اوّل شخص.
لحن: معیار.
خلاصه:
نه احضار، نه بازیِ خطرناک! همه‌چیز از جعبه‌ای کرمی رنگ شروع شد. در آن را که گشود؛ کتابی کهنه به چشم‌هایش خورد؛ کتابی که تنها یک جمله داشت:
من را بپذیر!
@SHAHSANAM (:
 

ساورا

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
2
7
مدال‌ها
2
نام اثر:همزاد شیطان
نویسنده:ساورا
ژانر:جنایی،پلیسی،عاشقانه
خلاصه:
رد خون بر روزمرگی ما اشکار است
انگار دست هایم عادت کرده اند به گرفتن دست های تو به جای اسلحه
سردی ان را با گرمای انگشت های ضریف تو جایگزین میکنم و در تاریکی قدم برمیداریم
حال به همه بگو شیطان این شهر همزادی دارد که از دل درد متولد شده ..
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Maria

کاسپین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Oct
3
22
مدال‌ها
2
سلام ببخشید ناظر تاپیک رمان منو نزد حالا چیکار کنم؟
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر:همزاد شیطان
نویسنده:ساورا
ژانر:جنایی،پلیسی،عاشقانه
خلاصه:
رد خون بر روزمرگی ما اشکار است
انگار دست هایم عادت کرده اند به گرفتن دست های تو به جای اسلحه
سردی ان را با گرمای انگشت های ضریف تو جایگزین میکنم و در تاریکی قدم برمیداریم
حال به همه بگو شیطان این شهر همزادی دارد که از دل درد متولد شده ..
@Prizad
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام رمان: انجمن شبگرد
نویسنده:کاسپین
ژانر: ترسناک، تراژدی، اجتماعی
خلاصه: دقیقاً مثل زلزله بود. بیست و سه سالگیم رو میگم. وقتی که زندگیم مثل ساختمونی بود که داشت تو زلزله فرو می‌ریخت و بدون این‌که فرصت فرار از سنگ و خشتی رو بهم بده آجر بعدی رو پرت می‌کرد رو سرم.
ولی می‌دونی، من می‌تونم. من توانایی انجام دادن هر کاری رو دارم وگرنه بابام اسمم رو نمی‌ذاشت سیاوش. حتی اگر خشت‌های اون ساختمون همون یادآوری گذشته‌ی تلخم باشن یا کسی که فکر می‌کردم عاشقشم یا حتی اون شب‌های لعنتی که من به جای تخت تو خیابون بودم.
می‌گذرم از همه‌ی این داستان‌ها چون من اسمم روم بوده و هست. اصالت من رد شدن از آتیش بی‌گناهیمه...
ناظر جایگزین:
@رهایی
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: لِئا.

Afeljor

سطح
1
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
351
3,917
مدال‌ها
3
شازده کوچولو و دراکولا
نویسنده: معصومه بخشی (آفل جور )

خلاصه:

وقتی روی چشمه‌ی یخ‌زده نشست تونستم برق نگاه آبیش رو ببینم؛ از حلقه‌ی توی چشم‌هاش ستاره‌ها معلوم بود... اون شب تاریک‌ترین شبی بود که سیاره‌ی خونین به خودش می‌دید.
حتی رقص آتش‌ نتونست سیاهی رو به وجد بیاره تا برق چشم تاریکی رو روشن کنه. همه‌ی ملول‌ها از دراکولای بزرگ می‌خواستن گلوی شازده‌ی کوچیک رو بدره و خون مقدر شده رو به سرزمین خونین هدیه بده؛ ولی شازده دوست شاه بود و دوستی اون‌ها به زیبایی یک گل رز می‌‌رسید، در اون لحظه دراکولا ناچار چه تصمیمی می‌تونست بگیره!؟
 

☆Witch Prancec☆

سطح
1
 
مدیر گردشگری
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Oct
992
4,565
مدال‌ها
3
نام اثر: یاسا
نویسنده: اسماء نادری
ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه: زندگی را بر پایه رویاهای فانتزی ام چیدم و جلو رفتم، اما گردبادی که زندگی‌ام را به رقص در آورد زورش بیشتر بود اون قدر که هر بار با پرده برداری از درد و رنج های طاقت فرسا مرا به جنون رساند... .
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر: یاسا
نویسنده: اسماء نادری
ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه.

خلاصه: زندگی را بر پایه رویاهای فانتزی ام چیدم و جلو رفتم، اما گردبادی که زندگی‌ام را به رقص در آورد زورش بیشتر بود اون قدر که هر بار با پرده برداری از درد و رنج های طاقت فرسا مرا به جنون رساند... .
@SHAHSANAM (:
 

i_bharr_0

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Nov
25
368
مدال‌ها
2
نام اثر:مدار شصت و شش و نیم درجه
نویسنده:بهاره الماسی
ژانر:تخیلی_معمایی_ماجراجویی

خلاصه:او فرق دارد مثل دیگران به فکر کلیشه نیست تمام زندگیش شده فکر کردن به ان نورهای درخشان جنوبی حس میکند چیزی اورا به سمت انها میکشد انرژی که از انها میگیرد را حس میکند حسی اشنا که شاید در کودکی تجربه کرده هیچوقت به چیزی انقدر نزدیک نبود
نمیداند به دنبال چیست شاید به سمت سرنوشتش روانه میشود تقدیری که برایش نوشته شده شفق های قطبی در مدار شصت و شش و نیم درجه
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر:مدار شصت و شش و نیم درجه
نویسنده:بهاره الماسی
ژانر:تخیلی_معمایی_ماجراجویی

خلاصه:او فرق دارد مثل دیگران به فکر کلیشه نیست تمام زندگیش شده فکر کردن به ان نورهای درخشان جنوبی حس میکند چیزی اورا به سمت انها میکشد انرژی که از انها میگیرد را حس میکند حسی اشنا که شاید در کودکی تجربه کرده هیچوقت به چیزی انقدر نزدیک نبود
نمیداند به دنبال چیست شاید به سمت سرنوشتش روانه میشود تقدیری که برایش نوشته شده شفق های قطبی در مدار شصت و شش و نیم درجه
@.Maria
 
بالا پایین