جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 78,587 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

Sajede

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
3
2
مدال‌ها
2

مشاهده فایل‌پیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوه‌ای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر:
نویسنده:
ژانر:
خلاصه‌:

سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیید می‌کند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال می‌کنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و می‌توانید شروع به پارت‌گذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام می‌شود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و می‌توانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!

•مدیر ارشد بخش•
نام اثر: سَرکِش
نویسند: ساجده
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه: منی که هرکی از عشق حرف میزد میخندیدم بهش حالا هرشب با یاد خاطراتت گریه میکنم من قوی بودم اما خوردم کردی ،من درک و اعتقادی به عشق نداشتم اما الان هرثانیه که میگذره چندبرابر از قبل دلتنگت میشم من همیشه به آدمایی که با عشق از کسی صحبت میکردن میخندیدم اما الان هرجا میرم اسمت ورد زبونمه شاید اون موقعه درکی از عشق نداشتم ، ولی الان فهمیدم که عشق قشنگ نیست عشق سیاهه
عشق یعنی دلتنگی یعنی نابود شدن یعنی شکستن یعنی پوچی یعنی دروغ
شاید میتونستم تصور بهتری از عشق داشته باشم ولی تو باعث شدی فقط همینچیزارو ازش بفهمم..!(🖤
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام اثر: سَرکِش
نویسند: ساجده
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه: منی که هرکی از عشق حرف میزد میخندیدم بهش حالا هرشب با یاد خاطراتت گریه میکنم من قوی بودم اما خوردم کردی ،من درک و اعتقادی به عشق نداشتم اما الان هرثانیه که میگذره چندبرابر از قبل دلتنگت میشم من همیشه به آدمایی که با عشق از کسی صحبت میکردن میخندیدم اما الان هرجا میرم اسمت ورد زبونمه شاید اون موقعه درکی از عشق نداشتم ، ولی الان فهمیدم که عشق قشنگ نیست عشق سیاهه
عشق یعنی دلتنگی یعنی نابود شدن یعنی شکستن یعنی پوچی یعنی دروغ
شاید میتونستم تصور بهتری از عشق داشته باشم ولی تو باعث شدی فقط همینچیزارو ازش بفهمم..!(🖤
@F.S.Ka
 

ماهچهره:)

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
161
815
مدال‌ها
2
نام اثر: شاه دخت عرب
نویسنده: غزل وائلی
ژانر: عاشقانه، درام، طنز
خلاصه:دختری به نام حَنان که از خانواده پولدار عرب اهوازی بوده بعد از دادن کنکور پدرش براش بورسیه میخره تا برای ادامه تحصیل بره عربستان فقط برای اینکه از خودش دورش کنه و....
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
نام اثر: شاه دخت عرب
نویسنده: غزل وائلی
ژانر: عاشقانه، درام، طنز
خلاصه:دختری به نام حَنان که از خانواده پولدار عرب اهوازی بوده بعد از دادن کنکور پدرش براش بورسیه میخره تا برای ادامه تحصیل بره عربستان فقط برای اینکه از خودش دورش کنه و....
ناظر: @F.S.Ka
من را هم عضو گپ کنید.
 

A_V

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
3
5
مدال‌ها
2
شعله سیاه
علی ولی زاده
تخیلی حماسی
شش الهه بسیار قدرتمندکائنات و مادرشان الهه مادر مسئولیت کنترل جهان هستی رو به عهده داشتن اونها قدرت واختیار خلق دنیا ها وکهکشان هاروداشتن ولی به طور کامل توان کنترل همه چیز دست اونها نبودیک روز از این الهه ها که قدرتش کم‌تر ولی مهم تراز همه بودیعنی خلق روح تصمیم گرفت خانواده اش روترک کنه برای خودش یه دنیای آروم وزیبا بسازه اون جهان سه گانه روخلق کردسه دنیاهایی از هم مجزا ولی متصل به هم با دروازه هایی به نام آستانا که از درون بعد ها عبور میکردواین دنیا هارو به هم وصل میکرد تا مردمی که دراین دنیاها زندگی میکنن راحت رفت وآمد بکنن اما خواهرانش با فهمیدن این موضوع عصبانی شدن چون این یک نافرمانی به حساب می آمدووقتی که برای مطمئن شدن به اونجا رفتن بامنظره ای روبرو شدن که برای آنها اصلا خوش آیند نبود اونها خواهر کوچکشان را با شاهزاده جهنم یعنی پسر شیطان دیدن .
اونها باهم ازدواج کرده بودن ونه فرزند داشتن چهار پسر وپنج دختر وقتی که خواهران الهه روح اونهارو در اون وضع دید بشدت عصبانی شدن وبه دنیای زیبایی که ساخته بود حسادت کردن ولی به صورت مستقیم اجازه دخالت نداشتن وبهانه ای برای اینکه الهه مادر اونهارو مجازات کنه هم نداشتن پس تصمیم گرفتن با قدرتی که خود الهه روح به آنها داده بود به خودش ضربه بزنن اونها هم موجوداتی شبیه به مخلوقات الهه روح راخلق کردن تا بین اونها اختلافاتی رو به وجود بیارن تا هرج مرج درست کنن وبهانه ای برای دخالت داشته باشن وموفق شدن جنگ سختی بین آنها شکل گرفت در این جنگ تکه ای از سنگ های قدرت الهه ها شکست وبه دست فرزندان الهه روف افتاد آنها سنگ هارو برداشتن واز جنگ فرار کردن ودر این میان الهه روح اشتباهی انجام داد وبخاطر اون مخلوقاتش ازاون متنفر شدن بعد ازجنگ الهه مادر اون وهمسرش جدا ازهم تبعید ومجازات کرد .
ابن مخلوقات انسان ها بودن که در جنگ دنیای اول که بزرگ ترین بین همه بود به کلی همه ساکنینش نابود شدن.
وسنگ روح در دنیای دوم دردل کوهی عظیم مدفون کرد.
قرن ها بعد که دیگه چیزی از اون جنگ وخالقشان به یاد نمی آوردن انسان ها شروع به جنگ بین هم کردن ویک پادشاه در معدنی که از آن طلا استخراج میکرد اون سنگ رو پیدا میکنه ولی بهای سنگینی پرداخت میکنه بسیاری از افراد ارزشمند خودشو از دست میده وبعد ها انسان ها توان کنترل اون سنگ رو به دست میارن ودوباره جنگ های بسیار بزرگتری بین اونهت شکل میگیره ولی تبعات استفاده ازا این سنگ بشتر از سود اون بود به دلیل استفاده نادرست ونا آشنایی با قدرت اون سنگ ورودی هایی به دنیا های ناشناخته باز میشود وموجوداتی وارد دنیای اونا میشن که نمسدنستن خطرناکن یا نه وبا بیشتر شدن این دروازه ها ورود موجودات ناشناخته نیز بیشتر شد ودیگر توان مقابله با اونهارو نداشتن چون بعضی از اونها مثل انسان ها توان فکرکردن هدف هایی داشتن به غیر اون از انسان ها بسیار بزرگ تر وقوی تر بودن ورهبر های قدرتمند داشتن که همه موجودات سر گردان رو دورهم جمع کرده بودوقتی انسان ها دیدن که به تنهتیی توان مقابله ندارن اون هاهم هیولاهای خودشون رو ساختن وهر سرزمینی از حیواناتی که در قلمرو خودش زندگی میکرد قویترینش رو انتخاب کرد روح اون هارو تقویت کرد واونها رو تبدیل به یک موجود شبه انسان کرد که ظاهر حیوانی خودش رو حفظ کرده بود ولی مثل انسان توان راه رفتن روی دوپا،حرف زدن،فکر کردن وهمه کارهایی که یک انسان میتونست انجام بده رو به بهترین شکل ممکن انجام میدادن اونها تنومند تر قوی تر وباهوش تراز انسان هابودن وانسان ها بعداز شکست دشمنانشون به دست شخصی که نمسشناختن سنگ های الهه هاوشعله ابدی جهنم به دستشون میرسه واونها با ترکیب ای قدرت های قدرتی به نام شعله سیاه رو پیدا میکنن که بسیار بسیار قدرتمند وخطرناک بود وهرکسی که به این قدرت آلوده میشدمتوقف کردنش تقریبا غرممکن بوددر طی مدتی حیوانات که از جنگیدن برای انسان ها ونادیده گرفته شدن خسته شده بون خواستن که مستقل بشن واز انسان ها جدا بشن انسان ها که نمیتونستن چنین چیزی رو قبول کنن مخالفت کردن وباز هم جنگی خونینی شکل گرفت ولی بین سه گروه هیولاها که اینبار انسانهایی که توسط شعله سیاه تسخیر شده بودن وانسان ها وحیوان ها که اینبار بازنده این جنگ انسان ها بودن ومجبور به فرار شدن اما با طلفاتی بسیار سنگین به طوری که فقط چند صد هزار نفر از انسان ها باقی مونده بوداونها دروازه ای به دنیای سوم که کوچکترین بین سه دنیا بود باز کردن وفرار کردن .
بعد از اون جنگ بین هیولاهاوحیوانات وبعد بین خود حیوانت سرقدرت شروع شد که در اینجا کسی که هم نصف شیطان نصف الهه دو قلب ودوروح داره کسی که قدرت تاریکی وروشنی رو دروجود خودش داره متولد میشه وهمه وبعد از سختی های فراوان بعد از مردن وزنده شدن تونست همه چیز رو به حالت عادی برگردونه ولی باز هم داستان اینجا تموم نمیشه
 

ماهچهره:)

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
161
815
مدال‌ها
2
سلام، خیلی وقته رمانمو گذاشتم ولی هنوز بهش نظارت نشده لطفا رسیدگی کنید!
مچکرم💜
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25
شعله سیاه

علی ولی زاده

تخیلی حماسی

شش الهه بسیار قدرتمندکائنات و مادرشان الهه مادر مسئولیت کنترل جهان هستی رو به عهده داشتن اونها قدرت واختیار خلق دنیا ها وکهکشان هاروداشتن ولی به طور کامل توان کنترل همه چیز دست اونها نبودیک روز از این الهه ها که قدرتش کم‌تر ولی مهم تراز همه بودیعنی خلق روح تصمیم گرفت خانواده اش روترک کنه برای خودش یه دنیای آروم وزیبا بسازه اون جهان سه گانه روخلق کردسه دنیاهایی از هم مجزا ولی متصل به هم با دروازه هایی به نام آستانا که از درون بعد ها عبور میکردواین دنیا هارو به هم وصل میکرد تا مردمی که دراین دنیاها زندگی میکنن راحت رفت وآمد بکنن اما خواهرانش با فهمیدن این موضوع عصبانی شدن چون این یک نافرمانی به حساب می آمدووقتی که برای مطمئن شدن به اونجا رفتن بامنظره ای روبرو شدن که برای آنها اصلا خوش آیند نبود اونها خواهر کوچکشان را با شاهزاده جهنم یعنی پسر شیطان دیدن .
اونها باهم ازدواج کرده بودن ونه فرزند داشتن چهار پسر وپنج دختر وقتی که خواهران الهه روح اونهارو در اون وضع دید بشدت عصبانی شدن وبه دنیای زیبایی که ساخته بود حسادت کردن ولی به صورت مستقیم اجازه دخالت نداشتن وبهانه ای برای اینکه الهه مادر اونهارو مجازات کنه هم نداشتن پس تصمیم گرفتن با قدرتی که خود الهه روح به آنها داده بود به خودش ضربه بزنن اونها هم موجوداتی شبیه به مخلوقات الهه روح راخلق کردن تا بین اونها اختلافاتی رو به وجود بیارن تا هرج مرج درست کنن وبهانه ای برای دخالت داشته باشن وموفق شدن جنگ سختی بین آنها شکل گرفت در این جنگ تکه ای از سنگ های قدرت الهه ها شکست وبه دست فرزندان الهه روف افتاد آنها سنگ هارو برداشتن واز جنگ فرار کردن ودر این میان الهه روح اشتباهی انجام داد وبخاطر اون مخلوقاتش ازاون متنفر شدن بعد ازجنگ الهه مادر اون وهمسرش جدا ازهم تبعید ومجازات کرد .
ابن مخلوقات انسان ها بودن که در جنگ دنیای اول که بزرگ ترین بین همه بود به کلی همه ساکنینش نابود شدن.
وسنگ روح در دنیای دوم دردل کوهی عظیم مدفون کرد.
قرن ها بعد که دیگه چیزی از اون جنگ وخالقشان به یاد نمی آوردن انسان ها شروع به جنگ بین هم کردن ویک پادشاه در معدنی که از آن طلا استخراج میکرد اون سنگ رو پیدا میکنه ولی بهای سنگینی پرداخت میکنه بسیاری از افراد ارزشمند خودشو از دست میده وبعد ها انسان ها توان کنترل اون سنگ رو به دست میارن ودوباره جنگ های بسیار بزرگتری بین اونهت شکل میگیره ولی تبعات استفاده ازا این سنگ بشتر از سود اون بود به دلیل استفاده نادرست ونا آشنایی با قدرت اون سنگ ورودی هایی به دنیا های ناشناخته باز میشود وموجوداتی وارد دنیای اونا میشن که نمسدنستن خطرناکن یا نه وبا بیشتر شدن این دروازه ها ورود موجودات ناشناخته نیز بیشتر شد ودیگر توان مقابله با اونهارو نداشتن چون بعضی از اونها مثل انسان ها توان فکرکردن هدف هایی داشتن به غیر اون از انسان ها بسیار بزرگ تر وقوی تر بودن ورهبر های قدرتمند داشتن که همه موجودات سر گردان رو دورهم جمع کرده بودوقتی انسان ها دیدن که به تنهتیی توان مقابله ندارن اون هاهم هیولاهای خودشون رو ساختن وهر سرزمینی از حیواناتی که در قلمرو خودش زندگی میکرد قویترینش رو انتخاب کرد روح اون هارو تقویت کرد واونها رو تبدیل به یک موجود شبه انسان کرد که ظاهر حیوانی خودش رو حفظ کرده بود ولی مثل انسان توان راه رفتن روی دوپا،حرف زدن،فکر کردن وهمه کارهایی که یک انسان میتونست انجام بده رو به بهترین شکل ممکن انجام میدادن اونها تنومند تر قوی تر وباهوش تراز انسان هابودن وانسان ها بعداز شکست دشمنانشون به دست شخصی که نمسشناختن سنگ های الهه هاوشعله ابدی جهنم به دستشون میرسه واونها با ترکیب ای قدرت های قدرتی به نام شعله سیاه رو پیدا میکنن که بسیار بسیار قدرتمند وخطرناک بود وهرکسی که به این قدرت آلوده میشدمتوقف کردنش تقریبا غرممکن بوددر طی مدتی حیوانات که از جنگیدن برای انسان ها ونادیده گرفته شدن خسته شده بون خواستن که مستقل بشن واز انسان ها جدا بشن انسان ها که نمیتونستن چنین چیزی رو قبول کنن مخالفت کردن وباز هم جنگی خونینی شکل گرفت ولی بین سه گروه هیولاها که اینبار انسانهایی که توسط شعله سیاه تسخیر شده بودن وانسان ها وحیوان ها که اینبار بازنده این جنگ انسان ها بودن ومجبور به فرار شدن اما با طلفاتی بسیار سنگین به طوری که فقط چند صد هزار نفر از انسان ها باقی مونده بوداونها دروازه ای به دنیای سوم که کوچکترین بین سه دنیا بود باز کردن وفرار کردن .
بعد از اون جنگ بین هیولاهاوحیوانات وبعد بین خود حیوانت سرقدرت شروع شد که در اینجا کسی که هم نصف شیطان نصف الهه دو قلب ودوروح داره کسی که قدرت تاریکی وروشنی رو دروجود خودش داره متولد میشه وهمه وبعد از سختی های فراوان بعد از مردن وزنده شدن تونست همه چیز رو به حالت عادی برگردونه ولی باز هم داستان اینجا تموم نمیشه
ناظر
@Mahi.otred

من را هم عضو گپ کنید.
 

شاهدخت

سطح
10
 
دستیار معاونت
پرسنل مدیریت
دستیار معاونت
ارشد بازنشسته
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,788
40,155
مدال‌ها
25

ماهچهره:)

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
161
815
مدال‌ها
2
نام رمان: وارث
نویسنده: غزل وائلی
ژانر: درام، حقوقی، عاشقانه
خلاصه: دختری به نام دریا که در پرورشگاه بزرگ میشه و تو دانشگاه با پسری به نام کامیار آشنا میشه که این پسر باعث میشه حقایق زندگیش رو بفهمه و...
 
بالا پایین