جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 80,113 بازدید, 2,191 پاسخ و 56 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MAHROKH

Normandi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
May
128
806
مدال‌ها
2
سلام

نام اثر : دختر سرداب

نویسنده : normandi(رضا سیاهپوشان)

ژانر: ترسناک، تراژدی


خلاصه:
ظلم در حق یک دختر، خانواده‌ای را از هم می پاشد، خانواده‌ای که هیچ‌کدام مقصر نیستند. بدون تقصیر، درگیر اتفاقات وحشتناکی می‌شوند و همگی ضربه می‌خورند. آیا راهی برای فرار از این اتفاقات هست؟

مقدمه: گاهی موقع هاست، که توی اتفاقاتی که برامون رخ میده، مقصر نیستیم؛ ولی چوب ترکه ای سفت و سختش مال ماست و عذابش رو ما میکشیم، کاش کار هایی که انجام میدیم ضرری برای آینده گانمون نداشته باشه و نابودگر زندگی دیگران نباشه.
 

ماهچهره:)

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
161
815
مدال‌ها
2
نام نویسنده: ماهچهره:)
نام رمان: نویسنده ی داستان زندگی من
ژانر: تخیلی، عاشقانه
خلاصه: چگونه‌ است که من و تو این‌گونه شبیه به هم هستیم؟ در حالی که اطرافیانمان ما را به‌خاطر کمبودهایمان مسخره می‌کنند و هر بار کنایه‌ای بار ما می‌کنند؛ فقط من و تو درد یکدیگر را متوجه می‌شویم؟‌ ای‌ یار، بیا مونس و غم‌خوار یکدیگر باشیم و بر درد هم مرهم باشیم!
 

مقداد

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Apr
9
53
مدال‌ها
2
نام رمان: پادگان آموزشی
ژانر: اجتماعی
نام نویسنده: سرباز وطن
خلاصه: در حال و هوای کنکور، در انتظار نتایج انتخاب رشته، ناگهان سروشی از غیب ندا در داد: بیا، به سوی پادگان بیا...
 
آخرین ویرایش:

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,313
مدال‌ها
7
نام داستان کوتاه: سرباز کوچک
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه، جنایی
خلاصه: بر روی ریل‌ قطار آرام قدم برمی‌دارد.
پوتین‌هایِ مشکی رنگِ چرمش در برابر اشعه‌های ریز و درشت خورشید که همانند طلا است، می‌درخشد.
آهسته گام می‌نهاد و مردمک چشمانِ مشکی رنگش را به برجک دوخته بود، برجکی که نشان می‌داد باید در آن‌جا نگهبانی دهد. باید بند پوتین‌هایش را کم‌کم می‌بست. زیرا وقت موعود فرا رسیده است.
کسی در گوش سرباز کوچک زمزمه می‌کند:
بند پوتین‌هایت را محکم ببند، وقت وداع کردن است!
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
سلام

نام اثر : دختر سرداب

نویسنده : normandi(رضا سیاهپوشان)

ژانر: ترسناک، تراژدی


خلاصه:
ظلم در حق یک دختر، خانواده‌ای را از هم می پاشد، خانواده‌ای که هیچ‌کدام مقصر نیستند. بدون تقصیر، درگیر اتفاقات وحشتناکی می‌شوند و همگی ضربه می‌خورند. آیا راهی برای فرار از این اتفاقات هست؟

مقدمه: گاهی موقع هاست، که توی اتفاقاتی که برامون رخ میده، مقصر نیستیم؛ ولی چوب ترکه ای سفت و سختش مال ماست و عذابش رو ما میکشیم، کاش کار هایی که انجام میدیم ضرری برای آینده گانمون نداشته باشه و نابودگر زندگی دیگران نباشه.
@AYSU
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: ARNICA
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام نویسنده: ماهچهره:)
نام رمان: نویسنده ی داستان زندگی من
ژانر: تخیلی، عاشقانه
خلاصه: چگونه‌ است که من و تو این‌گونه شبیه به هم هستیم؟ در حالی که اطرافیانمان ما را به‌خاطر کمبودهایمان مسخره می‌کنند و هر بار کنایه‌ای بار ما می‌کنند؛ فقط من و تو درد یکدیگر را متوجه می‌شویم؟‌ ای‌ یار، بیا مونس و غم‌خوار یکدیگر باشیم و بر درد هم مرهم باشیم!
@Niko
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام رمان: پادگان آموزشی
ژانر: اجتماعی
نام نویسنده: سرباز وطن
خلاصه: در حال و هوای کنکور، در انتظار نتایج انتخاب رشته، ناگهان سروشی از غیب ندا در داد: بیا، به سوی پادگان بیا...
خلاصه حداقل باید پنج خط باشه.
@F.S.Ka
 
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام داستان کوتاه: سرباز کوچک
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه، جنایی
خلاصه: بر روی ریل‌ قطار آرام قدم برمی‌دارد.
پوتین‌هایِ مشکی رنگِ چرمش در برابر اشعه‌های ریز و درشت خورشید که همانند طلا است، می‌درخشد.
آهسته گام می‌نهاد و مردمک چشمانِ مشکی رنگش را به برجک دوخته بود، برجکی که نشان می‌داد باید در آن‌جا نگهبانی دهد. باید بند پوتین‌هایش را کم‌کم می‌بست. زیرا وقت موعود فرا رسیده است.
کسی در گوش سرباز کوچک زمزمه می‌کند:
بند پوتین‌هایت را محکم ببند، وقت وداع کردن است!
@F.S.Ka
 
  • گل
واکنش‌ها[ی پسندها]: ARNICA

Chakavak

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
May
28
121
مدال‌ها
2
نام اثر:هیولای من
نویسنده:نگار و آرزو
ژانر:عاشقانه_درام
خلاصه:در دنیایی که همه چیز غیر قابل تصوره دو برگ هر کدام از یک درخت متفاوت و سرزمین های دور کنده شده و مقصدی یکسان را برای هدف هایشان طی میکنند و ماجرا از همین سفر شروع می شود پسری از جنس تاریکی و دختری از جنس روشنایی
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,758
32,211
مدال‌ها
10
نام اثر:هیولای من
نویسنده:نگار و آرزو
ژانر:عاشقانه_درام
خلاصه:در دنیایی که همه چیز غیر قابل تصوره دو برگ هر کدام از یک درخت متفاوت و سرزمین های دور کنده شده و مقصدی یکسان را برای هدف هایشان طی میکنند و ماجرا از همین سفر شروع می شود پسری از جنس
@AYSU
 
بالا پایین