با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشتهباشید.
اکنون ثبتنام کنید!@Raha Bagheriسلام دوستان
ناظر تایید میخوام.
.
مشاهده فایلپیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوهای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:
نام اثر: دو زوج دیوانه
نویسنده:kim hana
ژانر:عاشقانه_طنز_کلکلی
خلاصه:باصدای alarm بیدار شدم عصبی خاموشش کردم و به زمین و زمان بدو بیراه گفتم به من چه اولین روز دانشگاهه و دوباره دراز میکشم برق گرفته سریع میشینم با جیغ بنفش رهام رو صدا میکنم رهاااااااااااااامممم رهام با موهای ژولیده و صدای دورگه که از خواب آلود بودنش بود مثل جت گفت:ها؟ چیه؟ چی شده؟ زلزله اومده؟جنگ شده؟ با این حرکت از خنده روده بر شدم واییییییییییی معدم درد گرفت که باصدای عصبی و دادا مانند رهام خفه شدم:مرگ رو آ ب بخندی چته مثل شامپانزه های امازونی داد میزنی برو بمیر دیگه با حرص گفتم:آها من شامپانزم من خر رو بگو توی نفهم بیدار کردم دانشگاه دیر میشه اگه من شامپانزم اون دختره هم بوزینست رهام عصبی رفت و رهام مهربون خودم اومد بادستش زد رو بینیم گفت:اخه رها جان این چه طرز بیدار کردنه دختر مامان اینا کا رفتن مسافرت گفتم دزد اومده خواهری ببخشید بعد روی موهامو بوسید و گفت حالام برو خوشگل کن بریم دانشگاه دیر بریم برای استاد امینی خونم حلاله.
سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیین میکند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال میکنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و میتوانید شروع به پارتگذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام میشود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و میتوانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!
•مدیر ارشد بخش•
@~Fateme.h~درخواست ناظر دارم
ما که پول نداشتیم دماغامان را عمل کنیم و گونه بکاریم، ما که خط لب نداشتیم و مژه مصنوعی نداشتیم، ما که موی بلوند و قد بلند نداشتیم، ما که چشمهایمان رنگی نبود؛ رفتیم و کتاب خواندیم! و با هر کتابی که خواندیم، دیدیم که زیباتر شدیم، آنقدر که هربار که رفتیم در آینه نگاه کردیم، گفتیم: خوب شد خدا ما را آفرید وگرنه جهان چیزی از زیبایی کم داشت. میدانی آن جراح که هرروز ما را زیباتر میکند، اسمش چیست؟ اسمش "کتاب" است! چاقویش درد ندارد، امّا همهاش درمان است. هزینهاش هرقدر هم که باشد به این زیبایی میارزد. من نشانی مطب این پزشک را به همه ی شما می دهم: رمان بوک! بی وقت قبلی داخل شوید! این طبیب مشفق، اینجا نشسته است، منتظر شماست!
*ثبت نام*
سلام مهمان عزیز
برای حمایت از نویسندگان محبوب خود و یا نشر آثارتان به خانواده رمان بوک بپیوندید:
کلیک برای: عضویت در انجمن رمان بوک