جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تالار رمان توسط DELVIN با نام •° تعیین ناظر و تأیید اثر°• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 120,911 بازدید, 2,420 پاسخ و 61 بار واکنش داشته است
نام دسته تالار رمان
نام موضوع •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•
نویسنده موضوع DELVIN
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Sanai_paiiz

Aytak

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
1
3
مدال‌ها
2
نام اثر: آخرین اشک
نویسنده: آیتک
ژانر: درام ،عاشقانه، انتقامی
خلاصه: دست روزگار با او با مهربانی تا نکرد ! دختر درونش از آغوش گرم پدر لذتی نبرد و بغض کودکانه او گلویش را خراش داد!برق چشمانش ناگهان فروکش میکند، چه ساده شکستند غرور دخترک را و خاموش کردند آن ناز کودکانه را!
آرام خود را د آغوش می‌گیرد با پوزخند عمیقی به دختر روبه رویش خیره می‌شود، پچ می‌زند: چرا پرواز نمیکنی تو که زیبا ترین پروانه ای؟ هوم؟...
 

نورای

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jun
1
5
مدال‌ها
2
درود.
نام اثر :ناز و نیاز
نویسنده:نورای
ژانر:عاشقانه_فانتزی
خلاصه :
روزی روزگاری، در سرزمین های دور فرمانروایی خردمند حکمرانی میکرد که آرامش و مهربانی را برای مردم خویش به ارمغان آورده بود.
پادشاه قبل از مرگ سرزمین و قدرت خود را به چهار فرزند اش اعطا کرد تا از تفرقه میان فرزندان جلوگیری کند:
شاهزاده وایو(الهه باد)،حاکم سرزمین های غربی
شاهزاده ایندرا(الهه آتش)حاکم سرزمین های شرقی
شاهدخت آناهیتا(الهه آب)حاکم سرزمین های شمالی
و شاهدخت سپنتا(الهه خاک)حاکم سرزمین های جنوبی.
چهار فرمانروا به حاکمانی مهربان و توانگر لقب یافتند اما فرزندان این فرمانروایان به طمع داشتن همه چیز به نزاع برخواسته و جنگ خونین برای به دست آوردن تمام سرزمین ها به راه انداختند.
کیارش نوه ایندرا ،الهه آتش، برای انتقام از مرگ پدر با برادران خویش و برای به دست آوردن قدرت، خون های زیادی ریخته و به لقب فرمانروای تاریکی دست یافته و سرزمین اش، نام سرزمین مرگ و تاریکی را از آن خود کرد‌.
اما در این میان پای نوزادی عجیب به کاخ او باز شد و تمام مهره های بازی را جابجا کرد...
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,220
39,858
مدال‌ها
25
نام اثر: آخرین اشک
نویسنده: آیتک
ژانر: درام ،عاشقانه، انتقامی
خلاصه: دست روزگار با او با مهربانی تا نکرد ! دختر درونش از آغوش گرم پدر لذتی نبرد و بغض کودکانه او گلویش را خراش داد!برق چشمانش ناگهان فروکش میکند، چه ساده شکستند غرور دخترک را و خاموش کردند آن ناز کودکانه را!
آرام خود را د آغوش می‌گیرد با پوزخند عمیقی به دختر روبه رویش خیره می‌شود، پچ می‌زند: چرا پرواز نمیکنی تو که زیبا ترین پروانه ای؟ هوم؟...
@*aram*
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,220
39,858
مدال‌ها
25
درود.
نام اثر :ناز و نیاز
نویسنده:نورای
ژانر:عاشقانه_فانتزی
خلاصه :
روزی روزگاری، در سرزمین های دور فرمانروایی خردمند حکمرانی میکرد که آرامش و مهربانی را برای مردم خویش به ارمغان آورده بود.
پادشاه قبل از مرگ سرزمین و قدرت خود را به چهار فرزند اش اعطا کرد تا از تفرقه میان فرزندان جلوگیری کند:
شاهزاده وایو(الهه باد)،حاکم سرزمین های غربی
شاهزاده ایندرا(الهه آتش)حاکم سرزمین های شرقی
شاهدخت آناهیتا(الهه آب)حاکم سرزمین های شمالی
و شاهدخت سپنتا(الهه خاک)حاکم سرزمین های جنوبی.
چهار فرمانروا به حاکمانی مهربان و توانگر لقب یافتند اما فرزندان این فرمانروایان به طمع داشتن همه چیز به نزاع برخواسته و جنگ خونین برای به دست آوردن تمام سرزمین ها به راه انداختند.
کیارش نوه ایندرا ،الهه آتش، برای انتقام از مرگ پدر با برادران خویش و برای به دست آوردن قدرت، خون های زیادی ریخته و به لقب فرمانروای تاریکی دست یافته و سرزمین اش، نام سرزمین مرگ و تاریکی را از آن خود کرد‌.
اما در این میان پای نوزادی عجیب به کاخ او باز شد و تمام مهره های بازی را جابجا کرد...
@SHAHDOKHT (:
 

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,756
32,347
مدال‌ها
7
عنوان داستان کوتاه: تسخیر دراکولا
نویسنده: زری
ژانر: ترسناک، جنایی
خلاصه: شبی دراکولا را تسخیر می‌کند بدون آن‌که حتی روحش هم خبردار شود. پلک‌های آغشته به اشکش سنگین است همانند؛ هوایی که در ریه‌هایش در حال عبورند. او حصارها را می‌شکند و تمام کسانی که سد راهش قرار گرفته‌اند را کنار می‌زند. او از هجر دراکولا ترسی ندارد بلکه مقابلش ایستادگی می‌کند و او را از بین می‌برد. سپس با قطره‌های خون او، بر روی دیوارها می‌نویسد:
- مرا ز هجر مترسان، گذشت آن زمان که سخت‌تر از مرگ فراق و هجران بود.
 

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,220
39,858
مدال‌ها
25
عنوان داستان کوتاه: تسخیر دراکولا
نویسنده: زری
ژانر: ترسناک، جنایی
خلاصه: شبی دراکولا را تسخیر می‌کند بدون آن‌که حتی روحش هم خبردار شود. پلک‌های آغشته به اشکش سنگین است همانند؛ هوایی که در ریه‌هایش در حال عبورند. او حصارها را می‌شکند و تمام کسانی که سد راهش قرار گرفته‌اند را کنار می‌زند. او از هجر دراکولا ترسی ندارد بلکه مقابلش ایستادگی می‌کند و او را از بین می‌برد. سپس با قطره‌های خون او، بر روی دیوارها می‌نویسد:
- مرا ز هجر مترسان، گذشت آن زمان که سخت‌تر از مرگ فراق و هجران بود.
@SHAHDOKHT (:
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
569
3,760
مدال‌ها
4
درخواست تایین ناظر
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Dijor

nimvajabi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
137
332
مدال‌ها
2
نام اثر: شکارچی جایزه بگیر
نویسنده: نیم وجبی
ژانر: جنایی , پلیسی , معمایی
خلاصه: بعد از گذشت بیست و سه سال هنوز متوجه نشدم که چرا اون میخواست دقیقا شبیه به من باشه!
زندگی من و اطرافیان من به خصوص شغل من رو داشته باشه به هر قیمتی که شده حتی کشتن من.
ولی اون دقیقا چهره من رو داشت و خود من بود, ما دوقلو بودیم.
 
بالا پایین