درخواست •° تعیین ناظر و تأیید اثر°•

[Psy.znb]

نام اثر: وداع جان
نویسنده: زینب باقری
ژانر: درام، تاریخی، مذهبی، روانشناختی، عاشقانه
خلاصه‌:
دیبا.. دختری جوان که در میانه دنیای پر از تضاد و تردیدها، در جست و جوی مسیر خود و معنای واقعی زندگی است. او با چالشهایی عاطفی و روحی رو به رو میشود که در هر گام او را به مواجهه با دردهای درونی و آرزوهای فراموش شده می کشاند. او نه تنها با دردهای درونی خود دست و پنچه نرم میکند، بلکه با دنیای پیچیده اطراف و تصمیمات سرنوشت ساز، به درک عمیق تری از عشق، فداکاری و ارزشهای انسانی می رسد. او در جهانی که مرز های درست و نادرست گاهی مبهم میشوند، به دنبال یافتن پاسخی برای خودش در دل این همه تغییر است.

 

[Reacher]

نام اثر: رگ هایم مال اوست
نویسنده: ریچر
ژانر: اکشن، دراماتیک و علمی تخیلی
خلاصه‌: دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت.
اگر مایکل کراشر نبود، آن پسرخالهٔ غول‌پیکر با مشت‌های آهنین و چشمان بی روحش شاید ماه‌ها پیش تسلیم شده بود. اما مایکل، با تمام رازهای تاریک و زخم های قدیمی اش ، هر بار میان او و پرتگاهِ تسلیم ایستاده بود. حالا باز هم مقابل قدیمی‌ترین خون‌آشام ایستاده بود ، انگار می‌گفت:«تا نفس دارم، اجازه نمی‌دهم تو را بگیرد.»

و وینا اورهارت، با آن خونِ خاصی که در رگ‌هایش جریان داشت، می‌دانست این بار هم نباید شکست بخورد

 

[dfgdhhd@33]

مشاهده فایل‌پیوست 125943
درود؛
کاربران و نویسندگان گرامی؛ با توجه به طولانی شدن روند تأییده قبلی، اشکالات و... مدیریت این بخش تصمیم گرفته زین پس به شیوه‌ای دیگر آثار شما را تأیید کند!
برای تأیید ابتدا در این تاپیک فرم زیر را ارسال کنید:​

نام اثر:عشق از جنس خدا نویسنده:قاف میم ژانر:عاشقانه مذهبی خلاصه‌: در مورد دختری به اسم مهراوه است که خیلی بی حجابه و عاشق کسی که ازش متنفره میشه و چالش هایی براش به وجود میاد و باعث میشه سالها منتظر کسی که دوسش داره بمونه تا برگرده

سپس مدیریت ارشد بخش برای شما ناظری تأیین می‌کند، ناظر خصوصی با شما و ارشد بخش زده و دو پارت اولیه، همراه با مقدمه و پیرنگی کوتاه از اثر را برای ناظر ارسال می‌کنید.
سپس بعد از تأیید ناظر، تاپیک رمان شما ایجاد شده و می‌توانید شروع به پارت‌گذاری کنید!
رمان شما حداکثر تا پنج روز مورد برسی قرار میگیرد و در صورتی که تائید نبود مشکلات اعلام می‌شود، پس از رفع مشکلات، در گپ به ناظر خود اعلام کنید.
کسانی که رنگ نویسندگی را دارا هستند نیازی به درخواست تأید اثرشان نیست و می‌توانند از همان ابتدا بدون ارسال موارد بالا تاپیک اثر را ایجاد کنند!
•مدیر ارشد بخش•​

 

[Bloodreina]

نام اثر: ماهور: سقوط دنیا
نویسنده: Bloodreina
ژانر: روانشناختی، درام، معمایی
خلاصه‌:
گاهی آدم‌ با صدای بلند نمی‌میرد.
فقط یک روز، چشم باز می‌کنی و می‌بینی دیگر خودت نیستی….
حال یا به میل خودت، یا به اجبار…
دنیا روزی دختری بود با چشمانی بی‌گناه.
ماهور روزی مردی بود که قول داد همیشه بماند.

اما قول‌ شکسته شد.
معصومیت، قطره قطره از بین رفت و خاموش شد…

هیولایی زاده شد از دل معصومیت…
و قربانی که روزی قبله گاه همان هیولا بود.

 

[MAHER]

نام اثر: بازتاب نگاهت
نویسنده: نرگس امجدی
ژانر: عاشقانه، دانشجویی، اجتماعی
خلاصه: بازتاب دختر خجالتی و درونگرایی که از آشنا شدن با افراد جدید هراس داره.
اما با ورودش به دانشگاه چطور قراره این خجالت رو کنار بزاره؟؟ آیا کسی میتونه این هراس بازتاب رو از بین ببره یانه؟!

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @MAHROKH
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Sanai_paiiz
@MAHER​

 

[MAHER]

نام اثر: وداع جان
نویسنده: زینب باقری
ژانر: درام، تاریخی، مذهبی، روانشناختی، عاشقانه
خلاصه‌:
دیبا.. دختری جوان که در میانه دنیای پر از تضاد و تردیدها، در جست و جوی مسیر خود و معنای واقعی زندگی است. او با چالشهایی عاطفی و روحی رو به رو میشود که در هر گام او را به مواجهه با دردهای درونی و آرزوهای فراموش شده می کشاند. او نه تنها با دردهای درونی خود دست و پنچه نرم میکند، بلکه با دنیای پیچیده اطراف و تصمیمات سرنوشت ساز، به درک عمیق تری از عشق، فداکاری و ارزشهای انسانی می رسد. او در جهانی که مرز های درست و نادرست گاهی مبهم میشوند، به دنبال یافتن پاسخی برای خودش در دل این همه تغییر است.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Nella
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Sanai_paiiz
@MAHER​

 

[MAHER]

نام اثر: رگ هایم مال اوست
نویسنده: ریچر
ژانر: اکشن، دراماتیک و علمی تخیلی
خلاصه‌: دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت.
اگر مایکل کراشر نبود، آن پسرخالهٔ غول‌پیکر با مشت‌های آهنین و چشمان بی روحش شاید ماه‌ها پیش تسلیم شده بود. اما مایکل، با تمام رازهای تاریک و زخم های قدیمی اش ، هر بار میان او و پرتگاهِ تسلیم ایستاده بود. حالا باز هم مقابل قدیمی‌ترین خون‌آشام ایستاده بود ، انگار می‌گفت:«تا نفس دارم، اجازه نمی‌دهم تو را بگیرد.»

و وینا اورهارت، با آن خونِ خاصی که در رگ‌هایش جریان داشت، می‌دانست این بار هم نباید شکست بخورد

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @جک_اسپارو(:
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Sanai_paiiz
@MAHER​

 

[MAHER]

نام اثر: ماهور: سقوط دنیا
نویسنده: Bloodreina
ژانر: روانشناختی، درام، معمایی
خلاصه‌:
گاهی آدم‌ با صدای بلند نمی‌میرد.
فقط یک روز، چشم باز می‌کنی و می‌بینی دیگر خودت نیستی….
حال یا به میل خودت، یا به اجبار…
دنیا روزی دختری بود با چشمانی بی‌گناه.
ماهور روزی مردی بود که قول داد همیشه بماند.

اما قول‌ شکسته شد.
معصومیت، قطره قطره از بین رفت و خاموش شد…

هیولایی زاده شد از دل معصومیت…
و قربانی که روزی قبله گاه همان هیولا بود.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @.AikA.
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Sanai_paiiz
@MAHER​

 

[vida3]

نام اثر: اتوبانی از خاطرات
نویسنده: ویدا
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه:
گاهی اوقات، بعضی لحظه‌ها آن‌قدر پررنگ‌اند که همه‌چیز را به دو بخش تقسیم می‌کنند:
قبل از دیدنش، و بعد از دیدنش.
شاید همین لحظه‌ها هستند که ما را به هم وصل می‌کنند. نه حرف‌ها، نه قول‌ها، فقط همان لحظه‌هایی که بی‌هوا می‌رسند و همه‌چیز را تغییر می‌دهند. شاید هم از اول، در سرنوشتمان نوشته شده بود که هر مسیری را که برویم، یک‌جایی از آن مسیر دوباره به هم برسیم. من نمی‌دانم این بازگشت، یک تصادف ساده است یا یک امتحان دوباره.
فقط می‌دانم که دیدنش، بعد از این‌همه سال، هنوز همان کاری را با دلم می‌کند که نباید.

 

[MAHER]

نام اثر: اتوبانی از خاطرات
نویسنده: ویدا
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه:
گاهی اوقات، بعضی لحظه‌ها آن‌قدر پررنگ‌اند که همه‌چیز را به دو بخش تقسیم می‌کنند:
قبل از دیدنش، و بعد از دیدنش.
شاید همین لحظه‌ها هستند که ما را به هم وصل می‌کنند. نه حرف‌ها، نه قول‌ها، فقط همان لحظه‌هایی که بی‌هوا می‌رسند و همه‌چیز را تغییر می‌دهند. شاید هم از اول، در سرنوشتمان نوشته شده بود که هر مسیری را که برویم، یک‌جایی از آن مسیر دوباره به هم برسیم. من نمی‌دانم این بازگشت، یک تصادف ساده است یا یک امتحان دوباره.
فقط می‌دانم که دیدنش، بعد از این‌همه سال، هنوز همان کاری را با دلم می‌کند که نباید.

نویسنده عزیز با درخواست شما موافقت شد.✓
ناظر تایید: @Nella
°چنان چه پس از هفت روز ناظر تایید با شما خصوصی تشکیل نداد به کادر مدیریت اطلاع دهید°
@Sanai_paiiz
@MAHER​