عنوان:«بازیچهی قدرت»
نویسنده:timay
خلاصه:
یه روز عادی، مثل همه روزهای دیگه، شروع شد. «جسی! از روی من پاشو، سگ احمق!» صدای دادم هنوز توی گوشم میپیچد
سلام، اسم من ریماست و این داستان پر رمز و رازه منه
داستان از جایی شروع شد که من بعد از هفت سال تحصیل و زندگی در آمریکا به ایران برگشتم.
شاید اگه برنمکشت راز پشت رفتنم رو نمیفهمیدم
شاید الان با خاطراتت نبودم
نویسنده:timay
خلاصه:
یه روز عادی، مثل همه روزهای دیگه، شروع شد. «جسی! از روی من پاشو، سگ احمق!» صدای دادم هنوز توی گوشم میپیچد
سلام، اسم من ریماست و این داستان پر رمز و رازه منه
داستان از جایی شروع شد که من بعد از هفت سال تحصیل و زندگی در آمریکا به ایران برگشتم.
شاید اگه برنمکشت راز پشت رفتنم رو نمیفهمیدم
شاید الان با خاطراتت نبودم
آخرین ویرایش: