جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ●شریان دلتنگی اثر دنیا ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط DOonYa با نام ●شریان دلتنگی اثر دنیا ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,007 بازدید, 26 پاسخ و 24 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ●شریان دلتنگی اثر دنیا ●
نویسنده موضوع DOonYa
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DOonYa
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
دلم تنگ است!
تنگ لبخندهای گاه‌ و بی‌گاهت که آبِ روی آتش بود بر تَنِ خاکستر نشین این‌ روزهایم.
تنگ نگاهت، آخ از نگاهت... .
که هربار با یادش تماماً گُر می‌گیرم.
تنگ شانه‌های امن مردانه‌ات که تمام بی‌کسی‌ها و ترس‌ها را می‌شست و ‌می‌برد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
در رود بی‌رحمیِ این روزهایِ آدم‌های انسان‌نما
تویی بود که خدای مُحِبّت بود.
تو را کدام واژه بی‌مِهری از من‌ رُبود؟
دلت بندِ نگاه کدام از خدا بی‌خبری شد؟
قلبت برای چه‌کسی جز من‌ رقصید و تند به دیواره دلت کوبید؟
منی‌‌که در پیش‌ِ چمشانت رسوایی بیش نبودم از دلتنگی‌ِ زیاد، مرا از دیده نراندی و از دل برهاندی... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
من در غمیگن‌ترین حالتِ ممکن درون دلتنگی‌ات بین زمین‌وآسمان گیر کرده‌ام.
سنگ‌های تعسّر روزی هزار بار صورتم را صیقل می‌دهند و به‌رویم قهقهه می‌زنند.
زخم‌های دلم چرکی‌تر از آ‌ن‌ است که مثل یک فرد عادی زندگی کنم و هربار که یکی از این دُمل‌های چرکی می‌ترکد، تا مغز‌ُ استخوانم تیر می‌کشد.
و خونابه‌های این آبسه مرا از من می‌گیرد و غرق در نبودنت می‌کند.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
دلم تنگ است!
گویی در دلم رخت‌شورخانه‌ای عظیم به‌راه افتاده؛ وتنها کارگرش خودم هستم؛ هرروز می‌شورم و می‌شورم، تمیزکه نمی‌شود هیچ‌ بدتر می‌شود. هرآن قلبم، شورِ حالت‌را می‌زند.
بی‌قرارم، بی‌قرار وجود بی‌وجودت؛ که‌مرا پس‌زده‌ است.
بارِ غم‌هارا دوبرابر کرده و ایستادگی‌را از من گرفته است.
 
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
دلتنگتم، اِی رویای شیرینِ شب‌های سیاهِ من!
دلتنگی واژه عجیبی‌است که درون رگ‌هایم می‌جوشد و می‌تکاند خاکِ‌ روی طاقچه‌ی خاطره‌ها را... .
دیوار ناامیدی را می‌شکند و پرنده امیدوار حبس شده در قفس دلم‌ را هرصباح آزاد می‌کند.
چه خوش‌خیال است این امید رفته‌ برباد.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
دلم تنگ است... .
آن‌قدر تنگ که گویی دیگر کسی در این جهان بی‌کران نیست!
همیشه تو بودی و تا ابد تو می‌مانی، قلب سیاه شده از کینه‌ی من تماماً برای‌ تو می‌زند.
خاطره‌ها شب‌ و روز از شاه‌نشین دلم پمپاژ می‌شوند و درون رگ‌هایم یخ می‌بندند‌.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

DOonYa

سطح
3
 
کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
Feb
5,841
8,888
مدال‌ها
5
یادت هرآن باران می‌شود و صحرای دلم را تشنه‌تر از پیش به‌سوی نابودی می‌کشاند.
و من، تویی را می‌بینم به‌شکل سراب!
که در دور دست‌ها برایم دست‌تکان می‌دهی.
و تاابد همان‌جا می‌مانی... .
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین