جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● آدمِ فضایی اثر Yalda.Sh ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط شاهدخت با نام ● آدمِ فضایی اثر Yalda.Sh ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,391 بازدید, 23 پاسخ و 15 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● آدمِ فضایی اثر Yalda.Sh ●
نویسنده موضوع شاهدخت
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط شاهدخت
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
توی دنیای ما زندگی همه، البته به جز من، مثل هم می‌گذره. زندگی من هم به‌خاطر کنجکاوی‌هام درمورد آدم‌ها متفاوت شده.
یه روز که داشتم درموردشون جست‌وجو می‌کردم به یه جمله رسیدم.
اون هم این بود که (انسان‌ها اون‌قدر که درگیر زندگی بقیه هستن، درگیر زندگی خودشون نیستن) و این برای من خیلی عجیب بود.
آخه یعنی چی که زندگی خودشون رو رها می‌کنن و به زندگی بقیه می‌پیچن؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
و علاوه‌بر این‌که توی زندگی هم دخالت می‌کنن، قضاوت بی‌جا هم انجام میدن. آخه با اجازه‌ی کی همچین کاری رو انجام میدن؟
من خودم با چشم‌های درشت خودم به خوبی، یه شب دیدم که قضاوت‌هاشون باعث حال خرابی یه دختر شد.
و اون‌جا بود که دل کوچیک من برای اولین برای برای آدم‌ها سوخت... ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
داشتم درمورد زندگیشون می‌خوندم که به یکی از دارایی‌هاشون که اسمش (اسکناس) بود رسیدم. توی کتابم نوشته بود که این یه تیکه کاغذ که اسمش رو اسکناس گذاشتن رو به هم‌دیگه میدن و در برابرش یه چیز دیگه می‌خرن. با خودم داشتم درمورد خوبی‌های اسکناس می‌گفتم که با دیدن بقیه‌ی نوشته‌ها پیشونی بلندم چروکید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
آخه یعنی چی که در برابر یه تیکه کاغذ هم‌ نوع‌های خودشون رو می‌فروشن؟
تندتند خط‌ها رو می‌گذروندم. هرچی بیش‌تر پیش می‌رفتم لبم کج‌تر می‌شد که با دیدن یه جمله احساس کردم یه جایی از درونم درد گرفت.
(عشقی در برابر اسکناس فروخته شد)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
خنده‌دارترین بخش مطالعاتی که انجام دادم ادعاهای پوچشون بود. آخه چرا ادعا می‌کنید؟ ادعا شما رو به کجا می‌رسونه؟ آخه ادعای تو درد ملکته یا درمون تویی که مالکی؟
تمام اون کاغذهایی که به خاطرش عشق رو که از نظر من بهترین دارایی دنیاشونه رو می‌فروختن، جمع می‌کردن و هرکس بیش‌تر جمع می‌کرد توی دید بقیه بهتر و والاتر بود... ‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
و خنده‌دارتر اون‌جایی بود که به اون‌هایی که پول‌ بیش‌تر به جیب داشتن به تمسخر می‌گفتن که (پول شعور نمیاره) آخه اگه شعور نمیاره پس چرا پشت اون پول‌دار، دنیاتون و دارین برای بودن توی جایگاهش آرزو می‌کنین؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
یکی از فرق‌های بزرگی که با مردم ما داشتن این بود که اون‌ها با هم فرق می‌کردن. شاید با دیدن این جمله‌ی من بگین که دیکته‌م مشکل داره و یا شاید حرف زدن بلد نیستم؛ امّا من منظور دارم. دنیای ما همه زندگی یک‌نواخت و عین هم رو می‌گذرونن (به جز من) و یا این‌که یه تفاوت خیلی کوچیک دارن؛ ولی دنیای شما سراسرش تفاوته!.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
حالا اون تفاوت از نوع لباس و حرف زدن شروع میشه و تا کجا و ناکجا ادامه داره.
اما یکی از تفاوت‌ها این بود که قسمتی از شما شادی رو پیدا می‌کنن و قسمتی هم شادی رو پیدا می‌کنن؛ امّا یه قسمتی هم از این دو قسمت هست که از دل شادی غم رو کنار می‌ذاره برای خودش و بعد از این‌که همه رو شاد کرد میره و تنها ناراحتیش رو به آغوش می‌کشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
***
دیگه از خوندن خسته شده بودم و خوندن رو برای مدتی کنار گذاشتم؛ البته این مدتی ده دقیقه‌ی همه و ده روز برای من بود.
آخه افکار من خودشون دنیایی بودن که زمان توی دنیای تاریکشون نمی‌گذشت.
 
موضوع نویسنده

شاهدخت

سطح
10
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Jun
12,793
40,237
مدال‌ها
25
یه جا خونده بودم که آدم عاشق بودن سخت‌تر از آدم غمگینیه‌ که تظاهر به شادی می‌کنه.
ولی از نگاه منی که باهاشون فرق می‌کنم و به عنوان یه آدم فضایی که از نظر اون‌ها وجود ندارم؛ یه آدم غمگین که می‌خواد شاد باشه و نمی‌خواد بقیه از عشقش بدونن سخت‌ترین کار رو انجام میده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین