فایل شده ● بشاشتِ گناه اثر دنیا ●

[DOonYa]

مهربانم، امروز به این فکر می‌کردم که چرا باید آرام و پنهانی بخندم مگر چه می‌شود قهقهه‌هایم را عالم و آدم بشنوند.
می‌دانی به چه نتیجه‌ای رسیدم؟
این‌که هر کسی صدای خنده‌های بلندِ پر از شادی مرا بشنود یقین دارم که او هم مثل من می‌خندد و این در دیارِ من گناهی است کبیره... .

 

[DOonYa]

گناهی که به نابخشودنی‌ترین گناه عالم معروف است و می‌دانی سِزایش چیست؟
دوزخی که خدا بی‌برو و برگرد فرمانش را می‌دهد.
خنده‌دار است جانِ دلم! می‌دانم... .
تو می‌توانی به این کلمه از ته دلت قهقهه بزنی.
از خدایی که در مهربانی زبان‌زد است این‌گونه نا‌مهربانی بعید است.

 

[DOonYa]

این را نمی‌دانم که بعدها به دخترک کوچکم وقتی می‌خواهد بخندد چگونه بگویم عزیزکم آرام‌تر... .
مطمئناً به حرفم که نه به طرز فکر بسته‌ام می‌خندد و آن‌جاست که زندگی زیبایی‌اش را نشانم می‌دهد با خنده‌ی جِگر گوشه‌ام.

 

[DOonYa]

عزیزِ مادر... .
مادرت تا این سنی که از خدا گرفته نمی‌داند خنده از ته دل چیست!
امّا تو این‌گونه نباش زیبای من، خنده‌هایت دلِ دیوانه‌ام را به عرش اعلاء می‌برد و بر می‌گرداند.
تو بخند من برایت همه راه‌ها را هموار می‌کنم.

 

[DOonYa]

فردا‌ها می‌آیند و می‌روند دلِ دیوانه‌ام هر صبح سنگ خنده‌هایت را به س*ی*ن*ه می‌زند.
اگر بگویم تو آفریننده‌ی تمام این لبخندهای تلخ منی دروغ نگفته‌ام، بخاطرت دیگر از تهِ دل نمی‌خندم و این برای شهر من بهترین چیز است.

 

[DOonYa]

پاره‌ی تنم بودی و با رفتنت یک تکه‌ی بزرگ از من، مرا ترک کرد، نصفه و نیمه در این دنیای بی‌در و پیکر زندگی را ادامه دادم و کسی نپرسید چه شده؟
این‌گونه غمگین بودن عرش خدا را هم به لرزه در می‌آورد، قلب انسان‌ها که دیگر از عرش خدا بالاتر نیست... .
چگونه‌ کک‌تان هم نمی‌گزد؟

 

[DOonYa]

الان حالت خوب است؟
از غمی که در لبخندهایم نشاندی خوش‌حالی؟
بندِ دلِ صاحب مرده‌ام را پاره کردی و افسارش را در دست گرفتی و از این کوچه به آن کوچه بردی دلت خنک شد؟
اگر نه تو بگو چه کنم که حالت خوب شود و بخندی آن‌گونه که من نمی‌توانم.
هرچه بود من هستم حتی نابودی خود... .

 

[DOonYa]

مادر بود که امروز می‌گفت خنده‌هایت جگرم را می‌سوزاند چرا که تلخیش تمام شیرینی‌ درونش را از دم می‌بَرد.
سخت می‌شود خندید در روزگاری که چشم‌ها همه دنبال غم و اندوه‌‌اند و خنده چشم‌ها را کور می‌کند و حرف‌های تکراری را فراوان... .
من می‌گویم که ای دختران سرزمین من، بخندید و بخندانید‌، زندگی کنید و عشق بورزید.

 

[DOonYa]

پیچ و خم‌های زندگی که زیاد شد توقف نکنید و فقط راه خود را ادامه دهید.
عاشق که شدید بدون هیچ ترسی عشق را درون خونتان پمپاژ کنید و بخندید از ته‌ته وجودتان جوری که از خنده‌هایتان دل‌های دیگران نیز بخندد.
به او بگویید درون رگ‌هایتان جریان دارد و سبزی وجودش کویر دل‌هایتان را سیراب کرده است.

 

[DOonYa]

وقتی که زندگی تلخ شد خنده‌های خود را پنهان نکنید با تمام وجود بخندید و روی هر چه تلخ کامی است را کم کنید.
می‌گویند دنیا دار مکافات است عزیز جان من تو از بدی بگذر و بذر خوبی بکار سال‌های سال خوبی‌ها می‌چرخند و بر می‌گردند و آن‌جاست که دل‌های همه شاد می‌شود.