- Feb
- 5,841
- 8,888
- مدالها
- 5
فرداها وقتی روز و شبهای بسیاری آمدند و رفتند خندهها جرم به حساب نمیآیند روزی میرسد در شهر من همه دختران میخندند و از خندههایشان گلها شکوفه میزند و زمین و زمان به احترام زیبایی لبخندشان میایستند و دست میزنند.
پس صبر کن... .
من قول میدهم که زندگی میکنیم.
پس صبر کن... .
من قول میدهم که زندگی میکنیم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: