جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● بغض شب اثر ام کا اچ p.r ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط ام کا اچ p.r با نام ● بغض شب اثر ام کا اچ p.r ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,650 بازدید, 34 پاسخ و 24 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● بغض شب اثر ام کا اچ p.r ●
نویسنده موضوع ام کا اچ p.r
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ام کا اچ p.r
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,601
مدال‌ها
6
گفته بودی روزی می‌رسد که خزان قلبم را به بهاری بی‌بدیل تبدیل می‌کند روزی که لبخند عضو خدادادی صورتم‌ می‌شود و حضورش مانند نفس‌هایم ضروری و حیات بخش می‌شود! گفته بودی و من هنوز هم در انتظار آن روزم... .
و هنوز هم در امید آمدنش گل‌های حیاط را پرپر می‌کنم و هنوز هم که هنوز است نمی‌آید آن روز جادوگر. حالا که می‌اندیشم می‌بینم نه تنها آن روزها نیامدند که لبخند های اندکم هم بار و بندیلش را جمع کرد و به سفر رفت... .
 
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,601
مدال‌ها
6
پاییز دلم بی تو خزان است
بی یار وفادار زمان است
کاش بی‌آیی و باران بزند
باز در دل من طوفان بزند... .
یادت هست روزی این شعری که الان حتی ادامه‌اش را هم نمی‌دانم برای تو سرودم یادم می‌آید خندیدی و گفتی که من که اینجایم در کنارت در قلبت و در زندگی‌ات... .
ولی حالا چه؟ تو حالا در کجای زندگی‌ام جریان داری جز در خاطرات کهنه و افسار گسیخته‌ام
حال بی یار وفادار زمان که نه بی یار بی‌وفای روزگارم!
 
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,601
مدال‌ها
6
گاهی با خود می‌گویم کاش در زندگی هم مانند مدرسه زنگ تفریح وجود داشت کاش اصلا می‌توانستیم وقتی که نیاز داریم از خدا اجازه بگیریم، می‌توانستیم وقتی که؛ خسته‌ایم، وقتی که؛ دیگر نمی‌توانیم تحمل کنیم وقتی‌که؛ اکسیژن برای نفس کشیدن کم می‌آوریم، وقتی که از تنهایی می‌ترسیم می‌شود دست‌هایمان را بالا بی‌آوریم و بگوییم؛ خدایا اجازه من دیگر کم آورده‌ام دیگر نمی‌کشم می‌شود چند لحظه استراحت کنم فقط چند لحظه بعدش دیگر دوباره می‌شوم خودم همان کوهی که آتشفشان غم است!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,601
مدال‌ها
6
امروز حرف‌های دلم همچون آتش‌فشان سرباز کرده‌اند همان آتش‌فشانی که نامش را؛ «آتش فشان غم» نهاده‌ بودم حالا در درون من طغیان کرده است و دست‌های سرد شده از تنهایی‌ام را به نوشتن وا می‌دارد و مغزم را به تکاپو و دهانم را به زدن حرف‌هایی که شاید دردی از من دوا نمی‌کند اما آبی می‌شود بر آتش فشان قلبم و روح غم دیده‌ام را نوازش می‌کند راستی گفته بودم گاهی انسان محتاج نوازش می‌شود حتی نوازش‌های خیالی!
 
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,608
15,601
مدال‌ها
6
روز و شب می‌گذرد و ما در غم‌هایمان غوطه وریم، روز و شب می‌گذرد و ما حصار تنهایی را دور خودمان تنگ‌تر می‌کنیم! مبادا کسی خراب کند ویرانه‌های آرزوی‌مان را روز و شب می‌گذرد و ما هنوز هم در انتظار خبریم خبری که می‌گوید؛ کسی آمده است که به رویاهای‌مان تحقق ببخشد کسی که از بین برنده ی غم‌هاست کسی که دنیا را زیبا می‌کند کسی که آمین دعاهای مادر و نم اشک در چشمان پدر است، ولی کاش بدانیم که ما خود خبریم، که ما خود قاصد شادی هستیم، کافی است؛ بدانیم کافی‌ است؛ باور کنیم! که ما خود بنّای عشق و نانوای شادی هستیم! که ما خود ضامن آبادی هستیم!
به امید روزی که خودمان نجات دهنده‌ی خودمان باشیم و دیوارهای تنهایی را با تبر عشق و دوستی خراب کنیم روزی که غذای روح لبخند های دل‌نواز باشد.

(یاحق خدانگهدار)
پایانی برای آغاز... .
پ.ن: با تشکر از همه‌ی دوستان گلم بخاطر حمایتشون!
تقدیم به هر کسی که شاید توانسته باشم ذره‌ای از احساساتش را بازگو کرده باشم!

پایان

«پایان بغض این شب نزدیک است»
 
بالا پایین