جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● به نام پدر اثر T.A.M ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط Tara Motlagh با نام ● به نام پدر اثر T.A.M ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,434 بازدید, 32 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● به نام پدر اثر T.A.M ●
نویسنده موضوع Tara Motlagh
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Tara Motlagh
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۳۰۵۲۱_۱۳۱۷۰۴.png
عنوان: به نام پدر
نویسنده: تارا مطلق(T.A.M)
ژانر: تراژدی، عاشقانه
ناظر: @LADY
ویراستار: @.MANA
کپیست: @Tifani
مقدمه:
نامت که بر زبان می‌‌آید!
قیام واجب می‌شود، لبخند واجب‌تر.
به نام تو زندگی را نفس می‌کشم.
به یادت می‌خندم.
به یادت بغض هم می‌کنم.
به یادت دستانم آغوش می‌شوند بر بی‌پناهی‌ها.
نیستی اما یادت در من، بی‌نهایت عشق می‌آفریند پدر.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,193
9,196
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
به یاد پدرم و پدران آسمانی، روح‌شان شاد و یادشان ماندگار
***
دیشب تو را میان شب‌بوهای گلدان کنار باغچه بوییدم.
عطرشان تو را فریاد می‌زدند.
تو را در همه جا می‌توان احساس کرد.
میان قلب بیمار مادربزرگ!
میان موهای سپید پدربزرگ!
در بغض همیشه خفته در گلوی مادرم.
در تیله‌های مشکی رنگ چشمان درشت خواهرکم که چشمان تو را به یادم می‌آورد
و میان آغوش پدرانه عموها.
و حالا در میان خنده‌های پر ذوق دخترکم
وقتی پروانه آبی رنگ روی انگشتش نشست
و او از ذوق خندید
تو همان پروانه آبی بودی، مگر نه؟
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
این سنگ مرمر سفید جای گرفته میان سیمان،
گوش شنوایی‌ست برای فریاد دلتنگی‌هایم.
می‌بینی؟
او هم، هم‌چون تو، جسمش را زیر این سنگ رها کرده و رفته.
راستی سلامم را به تو رساند؟
گفت که حالم خوب‌ خوب است؟
آخر از او خواسته بودم قصه دلتنگی‌ها
و باران باریده از ابر تار چشمانم را برایت تعریف نکند.
این‌جا دور از تو و سنگ سپید مزارت کمی سخت می‌گذرد اما
وجود این سنگ هم دل‌خوشی کمی نیست
همین سنگ سپیدی که گوش شنوای حرف‌های من شده
و شاید او هم، هم‌چون تو پدر دخترکی چشم‌ انتظار باشد.
که این‌طور حوصله خرج من و درد و دل‌هایم می‌کند.
می‌شناسی‌اش؟
روی سنگ مزارش نوشته:
«شهید گمنام»
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
به یاد کودکی‌هایم
پیشانی بر دیوار گذاشته‌ام و چشم‌هایم را بسته‌ام.
تا هزار هم شمرده‌ام
ولی از تو خبری نیست.
کجا قایم شده‌ای؟
قایم باشک اگر بازی هم باشد قانون دارد.
اصلاً بیا من راه باز می‌کنم!
فقط کاش تو سک‌سک کنی.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
چشمانت را به من دوخته‌ای.
لب‌هایت به لبخند زیبایی کش آمده‌اند
و چشمان سیاهت از عشق می‌درخشند.
دست بالا می‌آورم و خاکستری موهایت را لمس می‌کنم.
مسبب این تارهای سپید که من نیستم؟
یا این چین‌های ریز کنار چشمانت؟
کاش نباشم!
دستمال گردگیری نم‌دار را دور قاب عکست می‌کشم و بوسه‌ای می‌زنم بر شیشهی سردش
و روی میخ کوبیده بر دیوار می‌آویزم.
دل دیوار هم مانند دل من به همین تصویر تو خوش و پا برجاست.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
امروز پیش از راهی شدن به دیارمان،
اخبار هواشناسی را خواندم.
نوشته بود هوای شهر بسی آلوده‌ است.
وقتی از آن غول آهنی پیاده شدم!
عطر خوشی پیچیده بود.
با خود فکر کردم،
شهری که خاکش تو را در خود به آغوش گرفته است،
هوایش هر چند آلوده
اما بوی بهشت می‌دهد.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
چند وقتی‌ست شانه‌هایم درد می‌کنند.
کیسه آب گرم و ژل دیکلوفناک هم بی‌تاثیرند.
پزشک متخصصی که فیزیوتراپی تجویز کرد هم انگار نمی‌داند.
اما من خود می‌دانم!
شانه‌هایم دیگر توان ندارند
آخر سنگین است بار نبودنت.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
بهار که از راه می‌رسد،
همه چیز زیبا می‌شود.
درخت گیلاس قدیمی باغچه کوچک مادربزرگ،
شکوفه‌های صورتی‌اش را پیشکش نگاه‌مان می‌کند.
عطر بی‌نظیر یاس‌ امین‌الدوله پای دیوار،
شب‌ها همه کوچه را پر می‌کند و مشام‌مان را می‌نوازد.
مادربزرگ سمنو می‌پزد.
پدربزرگ پای بوته رز سرخ را بیل می‌زند.
مادرم آینه و شمعدان عقدش را
با عشقی که در چشمانش می‌بارد،
بر سر سفره هفت سین می‌گذارد.
بهارکت با آن قد رعنا!
پای هفت‌سین،
به سیب‌های سرخ ناخنک می‌زند.
لب‌ها خندان است و چهره‌ها شاداب
اما میان قلب‌های‌مان جایی خالی‌ست
و کنار سفره هفت‌سین، جایت را قاب عکسی از تو پر کرده است.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

Tara Motlagh

سطح
6
 
مخاطب رمان برتر
مخاطب رمان برتر
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده انجمن
Dec
7,761
46,643
مدال‌ها
7
انگار مرا می‌گوید؛
آن خواننده خوش صدای شیرازی که لالایی می‌خواند
برای دختر شبنم که:
«سرم گرم نوازش‌های اون شد
که خوابم برد و کوچش را ندیدم»
و حالا من، بی تو
مانده‌ام کنج خلوت زندگی،
میان آدم‌هایی که راه و رسم عاشقی
میان قلب‌های پر شده با تکنولوژی‌شان
جایی ندارد.
کاش سر بر زانوی تو خواب می‌ماندم.
***
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین