- Dec
- 7,760
- 46,614
- مدالها
- 7
دست در دستت،
پا به پایت
قدم میزنم؛
میان خیابانهایی که درختان چنار پیر،
وسط بلوار سر به فلک کشیدهاند.
با هم میخندیم، بلند و از ته دل
آنقدر که صدای قاهقاه خندهمان
میپیچد میان هوهوی باد و های و هوی خیابانهای پر ترافیک و شلوغ شهر.
چشم که باز میکنم همه این زیباییها میروند.
در این دنیای غریب،
آرزوهای ساده هم رسیدنی نیستند.
همهشان در تاریکیِ پشت پلکهای بسته جولان میدهند
و چشم که باز کنی،
روشنایی واقعیت چشمانت را کور میکند.
جای خالیت هر صبح که از خواب برمیخیزم
و چشم باز میکنم،
کورم میکند.
***
پا به پایت
قدم میزنم؛
میان خیابانهایی که درختان چنار پیر،
وسط بلوار سر به فلک کشیدهاند.
با هم میخندیم، بلند و از ته دل
آنقدر که صدای قاهقاه خندهمان
میپیچد میان هوهوی باد و های و هوی خیابانهای پر ترافیک و شلوغ شهر.
چشم که باز میکنم همه این زیباییها میروند.
در این دنیای غریب،
آرزوهای ساده هم رسیدنی نیستند.
همهشان در تاریکیِ پشت پلکهای بسته جولان میدهند
و چشم که باز کنی،
روشنایی واقعیت چشمانت را کور میکند.
جای خالیت هر صبح که از خواب برمیخیزم
و چشم باز میکنم،
کورم میکند.
***
آخرین ویرایش توسط مدیر: