- Dec
- 7,761
- 46,628
- مدالها
- 7
موهای بلندم را
در دادگاه تنهایی،
محکوم به قصاص کردم.
نگویی: «چه حیف!»
حیف آن است که تو نباشی
تا شانه بر تارهایش بکشی
و بلندیشان را نوازش کنی.
حیف آناست که تو نباشی
و بوسه بر موهایم نزنی.
حیف آناست که تو نباشی
و موهای بلند و سرکشم را نبافی.
آخر نمیدانی موهایم هم،
دلتنگ گرمای دست تو بودند.
***
در دادگاه تنهایی،
محکوم به قصاص کردم.
نگویی: «چه حیف!»
حیف آن است که تو نباشی
تا شانه بر تارهایش بکشی
و بلندیشان را نوازش کنی.
حیف آناست که تو نباشی
و بوسه بر موهایم نزنی.
حیف آناست که تو نباشی
و موهای بلند و سرکشم را نبافی.
آخر نمیدانی موهایم هم،
دلتنگ گرمای دست تو بودند.
***
آخرین ویرایش توسط مدیر: