فایل شده ● تیامیس اثر ام کا اچ p.r ●

[ام کا اچ p.r]

نام اثر: تیامیس
نام دلنویس: ام کا اچ p.r
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @vian
ویراستار: @سپید
کپیست: @Raha Bagheri
تگ: برگزیده
مقدمه:
نمی‌دانم کی بود که ورق برگشت و فصل تازه‌ای از زندگی من آغاز شد و قلبم آن را احساس کرد، وقتی که برای اولین بار دیدمت یا وقتی که برای اولین مرا دیدی و نگاه آسمانی‌ات به نگاهم گره خورد، تو بی‌تفاوت رد شدی ولی این قلب من بود که سرد شد و یخ زد و دوباره در سرمای نگاهت شکوفه زد و گل داد، این‌گونه بود که نخستین تپش‌های عشق آغاز شد.




*تیامیس: چشمانم برایش

 

[DLNZ]

عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست تگ بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]​

 

[ام کا اچ p.r]

گیر افتاده‌ام در فصلی که نه زمستان است و نه پاییز ولی سرمای سوزناک زمستان و زردی عاشقانه‌های برگ‌های پاییز را در خود جای داده است، فصلی که، نه بهار است و نه تابستان ولی بوی خوش شکوفه‌های بهاری گیلاس و طعم خوشمز‌ه‌ی میوه‌های آب‌دار تابستان را در خود جای داده است، پنجمین فصل سال همان؛ فصل عشق.

 

[ام کا اچ p.r]

فصلی پر از شکوفه‌های دلتنگی و انارهای کال احساس، پر از دروغ‌های شیرین و حقیقت‌های تلخ! فصلی که شاید برای من و توست و ما باید با هم از این دشت پر گل و صحرای خشک بگذریم ولی فقط من تنها با شانه‌هایی خمیده و بار سنگینی از جنس بغض از آن می‌گذرم!

 

[ام کا اچ p.r]

می‌دانی؛ تله‌ی چشمانت زود همچون گردابی مرا در خود غرق کرد غافل از اینکه پشت این همه زیبایی ظاهری سرابی بیش نیست.
چشمانت همچون سرابی بود که مرا به عمق تنهایی و غم فرو برد و در سیاه‌چالی ترسناک با نامی خوش‌آوا به نام عشق زندانی کرد.

 

[ام کا اچ p.r]

همه‌چیز مانند یک نوار کاست که روی دور تند است در سرم‌ تکرار می‌شود تو آمدی با نگاهی پر از شاخه‌های گل رز و عطر خوش عاشقی نرم نرمک مرا سر م*س*ت از بودنت و حضور زندگی بخشت کردی و سریع‌تر از باران بهاری و رعد و برق از کنارم رفتی به همین سادگی!

 

[ام کا اچ p.r]

آن روز‌های خوش بودنت را که در قلبم دفن کنم دیگر تهی از هیچ و سرشار از پوچ می‌شوم گویی؛ وسعت قلمرو پادشاهی تو در قلب من بیشتر از آنچه بوده که فکر می‌کردم و من چه ساده به این عشق کودکانه می‌خندیدم.
غافل از خواب‌های بی‌رحمانه‌ی روزگار!

 

[ام کا اچ p.r]

دونفره‌هایمان بهترین و ارزشمند‌ترین دارایی‌های من‌اند، خنده‌های دونفره‌یمان، بغض‌ها، شادی‌ها و حتی دعواهای دوست‌داشتنی‌مان اما حالا سهم من از این همه دارایی فقط جعبه‌ای از خاطرات کدر و بی‌رنگ است. می‌بینی من چقدر ثروت‌مندم ثروتمندی؛ با دستان خالی و قلبی سرشار از عشق!

 

[ام کا اچ p.r]

وقتی که برای اولین بار تو را در سرمای کشنده‌ی بهمن میان درختان خشک و عریان ولیعصر دیدم دست و پایم را گم کردم و با نگاهی خیره و بی‌پروا تو را کاویدم، آنجا بود که برای اولین بار حس کردم که چیزی را در میان تار و پود موهای خوش رنگ قهوه‌ای‌ات‌ گم کردم، شاید هم میان دو نرگس زلال آبی رنگ!

 

[ام کا اچ p.r]

در امتداد باران بهاری، زیر چتری که دو نفره هایمان را با قطره‌های باران تقسیم می‌کرد و دست‌هایی که عشق گره‌شان زده بود، درخت‌هایی که شاهد خنده‌های گاه و بیگاه‌مان بودند همان‌جا تو را دیدم دوباره همان‌جا ایستاده‌ بودی و لبخند می‌زدی اما این‌بار نه چتری بود که عاشقانه زیرش از عشق بگوییم و نه دستی که نماد خوشبختی باشد، فقط تو بودی و سیاهی شب. تو بودی و تمام بغض‌های تمام نشدنی من! تو بودی اما نه خود واقعی‌ات این فقط سایه‌ای از تو بود که در خواب‌های جنون‌بارم ایستاده بود!