جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● تیامیس اثر ام کا اچ p.r ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط ام کا اچ p.r با نام ● تیامیس اثر ام کا اچ p.r ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 864 بازدید, 31 پاسخ و 9 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● تیامیس اثر ام کا اچ p.r ●
نویسنده موضوع ام کا اچ p.r
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ام کا اچ p.r
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
چشمانم به فدای چشمان زیبایت همه‌ی دارایی‌های مرا گرفتی، همه‌ی خنده‌هایت، نگاه‌های گیرا، موهای زیبایت،
همه‌ی دارایی‌های مرا به یغما بردی و حال من حتی نمی‌توانم در هیچ دادگاهی برای گرفتن سهمم از خنده‌هایت شکایت کنم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
در کافه تنها نشسته‌ام روبروی پنجره درست همان‌جایی که همیشه وقتی دیر می‌رسیدی می‌ایستادی و برایم ادا در می‌آوردی تا بخندم ولی این‌بار تنها پشت پنجره چهره‌ی غبار گرفته‌ی شهر و عابر‌انی هستند که بی‌صدا رد می‌شوند و هیچ‌کدام دخترک پشت پنجره را نمی‌بینند که نگاه منتظرش را به قاب خیابان دوخته و برای دیدار عزیزش لحظه شماری می‌کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
می‌دانی امروز کتانی‌های سفیدم را پوشیده‌ام کتانی‌هایی که یادگار قدم‌زدن‌‌های پر اشتیاق من و تو در خیابان‌های مسکوت این شهر است خیابان‌هایی که حتی شهرداری هم از وجود آن خبر ندارد و من و تو به گمان کودکانه‌ی‌مان آنها را کشف کرده‌ایم خیابان‌های من و تو همان خیابان‌های عاشقی! ولی حیف امروز تویی نیستی که با هم شهر را متر کنیم و از عاشقانه‌ها سخن بگوییم. آه،امروز من دوباره دست در دست خاطرات تو داده‌ام و با هم شال و کلاه کرده‌ایم برای خیابان گردی.
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم روزی پیچکی به نام عشق دور قلبم بپیچد و دست‌های سردش روحم را در آغوش بگیرد ولی می‌بینی هیچ‌‌چیز مانند افکار ما نیست. شاید کسی مثل من هیچ‌وقت گمان نمی‌کرد عاشق شود و عشق مانند نسیمی بهاری گیسو‌ان احساسش را نوازش کند و به آرامی از کنارش رد شود گویی از اول نسیمی نبوده، عشقی نبوده!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
اشک‌ یعنی حرف‌هایی که جاماند پشت دیوار گلویت یعنی دردهایی که به جای خون در قلبت پمپاژ می‌شوند و حقیقت‌هایی که سال‌ها پشت دروغ‌های شیرین سنگر گرفته و ترس از آشکار شدن دارند. یعنی عقده‌هایی که سال‌های سال پشت گلویت سد معبر می‌کند و روزی مانند آتش‌فشانی فعال سر باز می‌کنند. یعنی عشق‌هایی که هرگز کسی از آن خبردار نشد و در سکوت دفن شدند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
می‌دانی تا قبل از تو من دختری بودم تنها، سرد و ساکت! ولی بعد از رفتن تو من دختری شدم؛ تنهاتر،سردتر و ساکت‌تر. می‌بینی رفتنت هیچ تغییری در من ایجاد نکرده‌ است فقط فعل‌های جمله‌ی مرا خوب به‌ هم ریخته است همین.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
خاصیت عشق این است که آدم را محکم‌تر می‌کند! محکم‌تر برای چه؟! برای تحمل حرف‌های زهرآلود امثال تو، برای؛ همه‌ی تحقیرها،حرف‌ها، و تهدید‌ها. بعد از کسانی که در فقر و گرسنگی و جنگ به سر می‌برند دلم بیشتر از همه برای عاشق‌ها می‌سوزد شاید فقیر و گرسنه نباشند و در جنگ هم به سر نبرند اما همه‌ی این حس‌ها را با هم تجربه می‌کنند. جنگیدن برای رسیدن به عشق، فقیر بودن در راه عشق و گدای محبت بودن از یار بی‌احساس.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
چشمانت را بستی و رفتی! من هم چشمانم را می‌بندم تا همه‌ی خاطراتت، فال‌هایی که مژده‌ی وصال می‌دادند و آهنگ‌هایی که روزی با عشق دروغگینت برایم زمزمه می‌کردی بار و بندیل‌شان را جمع کنند و مثل همه‌ی مسافرها از کنارم بروند.
 
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
تمام حرف‌هایت را یادم هست گفته بودی به عشق اعتقادی نداری، گفته بودی دنیا دو روز است شاد باش و به هیچ‌چیز دل نبند همه در این دنیا مسافرند، همه‌ی این‌ها را گفته بودی و من واو به واو حرف‌هایت را حفظ کرده بودم ولی نمی‌دانستم که همه‌ی این حرف‌ها مقدمه‌ای است برای رفتن بدون خداحافظی‌ات.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,595
مدال‌ها
6
دل‌تنگی چیزی شبیه به تیک‌تاک ساعت دیواری و نگاه میخ‌کوب شده‌ای بر آن است که انتظار می‌کشد می‌دانی حتی عقربه‌های ساعت هم برای آدم دل‌تنگ دل‌شان می‌سوزد و تند‌تر حرکت می‌کنند ولی تو هنوز هم در حال رفتن و دور شدن از منی، آنقدر دور که حتی رد پاهایت از روی شن‌های سوزان این عشق پاک شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین