جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده ● فرجام عشق نافرجام اثر الهه‌.جی.اچ ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط 'elahe با نام ● فرجام عشق نافرجام اثر الهه‌.جی.اچ ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 783 بازدید, 23 پاسخ و 14 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع ● فرجام عشق نافرجام اثر الهه‌.جی.اچ ●
نویسنده موضوع 'elahe
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط 'elahe
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
حال دیگر خبری از آن خانه زیبا نیست!
نه از عشق و محبت،
نه پرتوهای نور خورشید،
نه لبخند گرم و پر از عشقت،
نه صدای چرق چرق شومینه،
نه بوی غذای مورد‌ علاقه‌ات!
خرابشان کردی، سرد کردی خانه را ... . یخ زدند خیالاتم. تو ناگهان سرد شدی، مانند شیشه! و من ترجیح می‌دهم نباشم، تا نبینم یخ زدنت را،
تا نبینم به اجبار بازگشتنت را!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
اما، امان از دلِ عاشق، دندان بر روی جگر گذاشتم، صبر کردم، اما تو رفتی!تو دگر نخواستی مرا، پس زدی دختری را که برایت جان می‌داد! با رفتنت، تمام آن حس‌های خوب مانند پرستو‌های مهاجر کوچ کردند و از خانه رفتند. خانه‌ای که در خیالاتم بود، ویران شد. حال، من همان تکه پیتزایی هستم که بعد از سیر شدنت، دگر نگاهی به من نمی‌اندازی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
در مغزم حتی نمی‌گنجید که بخواهی بروی، نباشی، بگذری از منی همچون مجنون برای تو! حتی هنوز در شوک رفتنت هستم. انگار نیازمند یک شخص هستم تا بیاید و مرا تکان دهد، تلنگری به من زند. تلنگری مانند ضربه‌ی شلاق، همان‌قدر دردناک، همان‌قدر سوزناک! این مغز است که به قلب پوزخندی می‌زند؛ این قلب است که با سری پایین حسرت می‌خورد و پشیمان است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
آن‌ها حرفی نمی‌زنند، اما من خوب می‌فهمم. خوب می‌فهمم این حس پشیمانی قلب و پیروزی مغز را! اما مغز در عین حال دلش به حال قلب می‌سوزد، که ناچاراً برای قلب خاطرات را تداعی می‌کند و شاهد رنج کشیدن قلب است. اما من برخلاف آن‌ها نه پشیمانم نه حسرت می‌خورم. من مطمئنم روزی او بازمی‌گردد. همان‌قدر که مطمئن رفته است، همان‌قدر پشیمان بازمی‌گردد‌!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
چون او هرگز نمی‌تواند شیدایی همچون من، که دیوانه‌وار عاشقش باشد و حتی بپرستدش بیابد!
من از خود، از غرورم دخترانه‌ام و حتی از جانم برای او زدم. پا بر روی حرف‌های دیگران گذاشتم و از او دفاع کردم، اما حال مغز است که می‌پرسد:

ارزشش را داشت؟
آری داشت، حال دگر پشیمان نمی‌شوم. پشیمان نمی‌شوم که آخر مسلمان تو می‌توانستی آن کار را انجام دهی شاید می‌ماند! اما به قول همان جمله معروف، خوبی زیاد دل را می‌زند!
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
ولی ای معشوقه‌ی بی‌وفایِ من.
بیا و ببین بعد از رفتنت سیاه پوشم،
داغ دیده‌ام، همه می‌گویند او رفته است؛ فراموشش کن، ولی کاش می‌فهمیدند واقعی بودن عشقم به تو را. من برای این‌که دگر برایِ من نیستی، دگر در زندگی‌ام نیستی، سیاه پوشیده‌ام. اصلاً می‌دانی چرا؟‌ رسم ما همین است، بعد از رفتن کسی که جگر گوشه‌مان بوده است سیاه می‌پوشیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
تو یک تکه از وجودِ من بودی، حتی اگر بگویم که جزوی از خانواده‌ام شده‌ای به ولله که دروغ نگفته‌ام!
حال که رفتی، من یک تکه از وجودم را نه، تمام خودم را از دست داده‌ام.
من با تو چه زندگی‌ها که نکردم، چه خیال‌هایی که نبافتم. بگو، تو بگو برایم این رسمش بود؟ تو برای همیشه در دفتر خاطرات مغزم ثبت شده‌ای.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
حال اگر حتی خودم هم بخواهم نمی‌توانم از ذهنم بیرونت کنم!
بالاخره یک روزی، یک جایی، با دیدن کوچک‌ترین چیز‌ها هم که شده باز یادت می‌افتم. آفرینا! عجب قدرتی داری. خواستم با دیدن ویژگی‌های منفی‌ات، حداقل کمی از علاقه‌ام به تو را کم کنم. اما مغز از من قوی‌تر است.
نمی‌دانم چرا با قلب همدست شده است و از تو با دلایل منطقی دفاع می‌کند، اما من تنها چاره‌ام سکوت است و سکوت... .
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
اما بگذار اعترافی کنم، تو تنها در قلب و مغزم نیستی؛ تو به پوست و خونم هم سرایت کرده‌ای! حتی در رگ‌هایم هم جریان داری. می‌گویند رفته‌ای و دیگر برایِ من نیستی، می‌دانم به خدا قسم که می‌دانم، اما به آن‌ها بگو به من یادآوری نکنند‌. من می‌خواهم گمان کنم هنوز همان معشوقه‌ی زیبا و باوفای منی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
2,905
13,489
مدال‌ها
9
گاه هنوز با ذوق به سمت گوشی می‌آیم، تا اتفاقات خنده‌داری که می‌افتد را برایت تعریف کنم، اما ناگهان به یاد می‌آورم که نیستی! با ذوقی کور شده به سمت تاریک‌ترین قسمت اتاق رجوع می‌کنم؛ کز می‌کنم و باز برایت به همراه موسیقی موردعلاقه‌ات می‌گریم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین