جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته تکمیل شده ● قلب سیاه اثر ملیکا علی عابدی ●

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کامل شده کاربران توسط (:Shaparak با نام ● قلب سیاه اثر ملیکا علی عابدی ● ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,014 بازدید, 23 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کامل شده کاربران
نام موضوع ● قلب سیاه اثر ملیکا علی عابدی ●
نویسنده موضوع (:Shaparak
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط (:Shaparak
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
تویی که بی‌دلیل در اوج درد رهایم کردی، گویی می‌خواستی از من دخترکی قوی بسازی که دگر نیاز به هیچکس ندارد، ولی تو که هیچکس نیستی!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
می‌دانی من تو را به همه دنیا و آدم‌هایش ترجیح می‌دادم ولی تو... آری آن دخترکی که در پی قوی شدنش بودی، قوی شد! جوری که هیچ گردبادی آن را از پا در نمی‌آورد‌. ‌​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
هنوز هم روزهای خوب‌مان را به خاطر داری؟ زمانی که به چشمانم نگاه می‌کردی و دم از زیبایی‌شان می‌زدی، هرموقع می‌ترسیدم مرا در آغوش می‌گرفتی.​
 
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
آن‌قدر در سرم خواندی تا دخترک قوی‌ات فقط از رفتنت می‌ترسید. آری می‌گویند بگذار آدم با ترسش روبه‌رو شود بلکه ترس بریزد، نمی‌دانند بعضی از ترس‌ها انسان را می‌کُشَد!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
طرف مقابلت باید خیلی مرد باشد تا تو را از دنیای عروسک‌ها بیرون بیاورد، باید خیلی قوی باشد تا بتواند از دختر بچه‌ای که خودش را در دنیای عروسک‌ها می‌بیند مادر بسازد! باید خیلی بی‌رحم باشد تا دخترکی که دگر دنیای عروسکی برایش ارزشی ندارد و تنها آرزویش بودن در کنار اوست را تنها بگذارد. ولی تو مرد بودی که آرام‌آرام رفتی!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
تو مرد بودی که قبل از رفتنت مرا متوجه دلسردیت کردی، من نمی‌توانم مثل تو بروم. من نیمه شبی دنیایی که به من تعلق ندارد را رها خواهم کرد!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
درست همان شبی که تو آن‌قدر غرق در شادی هستی که رفتن من هیچ ارزشی برایت ندارد، درست همان شبی که دخترک، با عشوه بغلت کرده و نمی‌گذارد رفتن من به تو آسیب بزند.​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
به آینه‌ی مقابلم نگاه می‌کنم، دگر چهره‌ی زیبایی از آن دختر جذابی که تو دوست داشتی نمانده! آن دخترکی که همیشه به خودش می‌رسید تا هربار بیشتر از قبل درباره زیبایی‌هایش صحبت کنی، گویی با رفتن تو زیبایی آن‌هم رفت، حال مانند معتادی شده که خیلی وقت است طعمی از مواد نچشیده. دیر متوجه شدم من بدون تو خمار‌م!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
شاید هم مانند آسمانی هستم که خیلی وقت است به هوای باران گرفته، اما باران هوای آمدن ندارد، چه تلخ است شب‌ها با فکر به ساختن آینده با فردی بخوابی و حال خودش هم نباشد چه برسد به آینده!​
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

(:Shaparak

سطح
1
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Apr
1,123
2,907
مدال‌ها
4
از پنجره‌ی کوچک اتاق به آسمان خیره می‌شوم، تو هنوز به خاطر داری؟ آن زمان‌ها که دلم می‌گرفت تنها راه خوشحال شدنم بودنت کنارم بود...​
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین